آثار جامی

صفحه 2 از 8
8 اثر از سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلامان و ابسال در هفت اورنگ

سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی

1 ای به یادت تازه جان عاشقان زاب لطفت تر زبان عاشقان

2 از تو بر عالم فتاده سایه ای خوبرویان را شده سرمایه ای

3 عاشقان افتاده آن سایه اند مانده در سودا ازان سرمایه اند

4 تا ز لیلی سر حسنت سر نزد عشق او آتش به مجنون در نزد

1 شاعری شد پیش شاه نامور کای ز رفعت سوده در افلاک سر

2 در مدیحت تازه شعری گفته ام گوهری روشن چو شعری سفته ام

3 گر چه خلقی در مدحت سفته اند اینچنین مدحی تو را کم گفته اند

4 نامه ای آنگه به دست شاه داد کرده نام شاه و بس در وی سواد

1 شهریاری بود در یونان زمین چون سکندر صاحب تاج و نگین

2 بود در عهدش یکی حکمت شناس کاخ حکمت را قوی کرده اساس

3 اهل حکمت یک به یک شاگرد او حلقه بسته جمله گرداگرد او

4 شاه چون دانست قدرش را شریف ساختش در خلوت و صحبت حریف

1 آن مسافر بهر دولت یابیی ماند شب در خانه اعرابیی

2 جمله فرزندانش از خرد و بزرگ یافت همنام ددان چون شیر و گرگ

3 هر که بود از خادمانش یکسره گوسفندش نام بودی یا بره

4 گفت با او کای سپهدار عرب آیدم زین نامها امشب عجب

1 توبه چون شیشه قضا آمد چو سنگ شیشه را با سنگ نبود تاب جنگ

2 چون قضا با توبه آید سازگار توبه را باشد بنایی استوار

3 ور نیاید سازگار او قضا خوش نباشد جز به حکم او رضا

4 توبه ده توبه شکن هر دو قضاست نسبت اینها به خود کردن خطاست

1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن

2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین

3 دور دان از سیرت اهل کمال ناقصان را سخره بودن ماه و سال

4 پیش کامل کو به دانش سرور است سخره ناقص ز ناقص کمتر است

1 می پرستی رو به راه توبه کرد وز گنه جا در پناه توبه کرد

2 یافت از توبه مقامات بلند وآمدش صید ولایت در کمند

3 سالها در کار می بشتافتی این کرامت از چه خصلت یافتی

4 گفت هر گاهی که جام می به لب می نهادم بهر شادی و طرب

1 چون سوی اینان لئیمی پی برد لقمه ای چند از طعام وی خورد

2 چون بخواند سفله دیگر مرا سویش آن لذت شود رهبر مرا

3 محو گردد نامم از سلک کرام در شمار سفلگان مانم تمام

4 سفله ای مهمانیی آغاز کرد سفلگان شهر را آواز کرد

1 ضعف پیری قوت طبعم شکست راه فکرت بر ضمیر من ببست

2 در دلم فهم سخندانی نماند بر لبم حرف سخنرانی نماند

3 به که سر در جیب خاموشی کشم پا به دامان فراموشی کشم

4 نسبتی دارد به حال من قوی این دو بیت از مثنوی مولوی

1 کرد پیری عمر وی هشتاد سال از حکیمی حال ضعف خود سؤال

2 گفت دندانم ز خوردن گشته سست ناید از وی شغل خاییدن درست

3 چون نگردد لقمه نرمم در دهان هضم آن بر معده می آید گران

4 هضم در معده چو باشد ناتمام قوت اعضا چه سان بخشد طعام

آثار جامی

8 اثر از سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلامان و ابسال در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.