1 در دیده خیال تست ما را همه جا هستیم ز بیم هجر در خوف و رجا
2 صبرم ز رخ خویش همی فرمایی صبر و دل من بگو کجا تا به کجا
1 اسرار تو در سینه نهانست مرا وز دیده سرشک خون روانست مرا
2 چون سر به فدای راه عشقت کردم ای همنفسان چه جای جانست مرا
1 یارب تو روا مدار دل تنگ مرا مپسند در این روز بدین ننگ مرا
2 ای چرخ کبود حرفه اینت بترست اسب همه رهوار و خر لنگ مرا
1 من روی تو را سمن نگویم حاشا سرو قدت از چمن نگویم حاشا
2 آن حقّه یاقوت پر از گوهر را ای دیده من دهن نگویم حاشا
1 تا کی کشم انتظار رویت صنما سرگشته شدم به جستجویت صنما
2 در حسرت روی خوبت ای جان و جهان گشتم ز مجاوران کویت صنما
3 از بس که جفا کشد دل خسته ما اندیشه کن از ناله آهسته ما
4 باز آی ز راه لطف و از روی کرم بگشا گره از کار فرو بسته ما
1 ای سرو قد تو رسته در دیده ما بی روی تو خواب نیست در دیده ما
2 این مردمک دیده ز ما شرم نداشت راز دل خسته گفت او در همه جا
1 عشّاق به درگهت اسیرند بیا بدخویی تو بر تو نگیرند بیا
2 هر جور و جفا که کرده ای معذوری زان پیش که عذرت نپذیرند بیا
1 عمریست که تا از تو جداییم بیا در درد به امّید وفاییم بیا
2 برخاسته از سر جهان بنشستیم بر خاک در تو بی نواییم بیا
1 خواهم شبکی روی تو اندر مهتاب تا از رخ خود نبینی اندر مه تاب
2 تاب است در آن زلف مسلسل باری چون می تابی دو زلفت اندر مهتاب
1 یارب به درت شب نیازست امشب با دوست مرا نوبت رازست امشب
2 قلبست و خلاص خواهم از دل زان روی در بوته عشق در گدازست امشب