ای صبا حال دل من پیش از جهان ملک خاتون غزل 1383
1. ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی
آنچه دیدی از من دلخسته از آغاز گوی
...
1. ای صبا حال دل من پیش دلبر بازگوی
آنچه دیدی از من دلخسته از آغاز گوی
...
1. در ره عشق تو جانی می دهم در جست و جوی
بو که مقصودی شود حاصل مرا زین گفت و گوی
...
1. گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به روی
دانی که از در تو نگردم به گفت و گوی
...
1. خوشش رنگ و خوشش روی و خوشش بوی
خوشش عارض خوشش زلف و خوشش موی
...
1. ای جان و جهان توام پناهی
بر جمله جهان تو پادشاهی
...
1. چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی
درآید از در من بی رقیب ناگاهی
...
1. ماهیست نشسته به سر مسند شاهی
می نازد و پیداست از او فرّ الهی
...
1. الهی یا الهی یا الهی
به فضلت چون جهانی را پناهی
...
1. ز روی لطف کن در من نگاهی
که تا گردم ز جانت نیکخواهی
...
1. هیچ در خاطرت آمد که دلم باز دهی
یا شبی مجلس انست به کرم ساز دهی
...
1. ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی
دل را به شست زلف سیه جا نمی دهی
...
1. ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی
آخر نظر فکن به عنایت سوی رهی
...