آثار ایرج میرزا

صفحه 2 از 10
10 اثر از قطعه‌ها ایرج میرزا در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعه‌ها ایرج میرزا شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ایرج میرزا / قطعه‌ها ایرج میرزا

قطعه‌ها ایرج میرزا

1 بنگر چگونه کردم بیرون ز جِسم جان را آسان چه سان نُمودم تکلیفِ جان ستان را

2 ای کاش عکس جان داشت، حالا که می نُمودم تقدیمِ یارِ جانی عَبدُالحسین خان را

1 ندانم از چه به هر جا که لفظ کار آید ردیف آن را فی الفور لفظ بار کنند

2 برای آن که چو گاری به دستشان افتاد بر آن سرند که تا بار خویش بار کنند

3 پیاده های سپاهی به شهر ما هر یک به یک کرشمه همی کار صد سوار کنند

4 برای بردن اسب و درشکۀ مردم بیا ببین که چه جفت و کلک سوار کنند

1 کیست آن بی شعور درویشی که همیشه به لب بُوَد خاموش

2 نه کند هیچ گفتگو با کس نه به حرفِ کسی نماید گوش

3 کارهایی کند سفیهانه خارق عادت و مخالف هوش

4 مثلا در هوای گرم تموز خرقۀ پشم افکند بر دوش

1 باز چون جوجه ماکیان بیند از پی صید برگشاید پر

2 تند و تیز از هوا به زیر آید همچو حکم قضا و پیک قدر

3 ماکیانی که در برابر باز نبود غیر عاجزی مضطر

4 خطر طفل خویش چون بیند یاد نارد ز هیچ گونه خطر

1 گفت شوریده به من تهینت عید ز فارس گشت از تهنیت او به من این عید سعید

2 کاش شوریده در این سال به طهران می بود تا همه روز به ما می شد فرخنده چو عید

3 شعر او از لب او لذّت دیگر دارد دیده را فایده‌ای نیست چو شوریده ندید

1 بر سر سفرۀ سپهسالار جوجه ها را کباب می بینم

1 بر سردر کاروان سرایی تصویر زنی به گچ کشیدند

2 ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند

3 گفتند که وا شریعتا، خلق روی زن بی نقاب دیدند

4 آسیمه سر از درون مسجد تا سردر آن سرا دویدند

1 وزرا از چه دیده می نشوند راستی مردمانِ دیدنیند

2 نی غلط گفتم این معیدی ها دیدنی نه، همان شنیدنیند

3 تا وزیرند از کسان ببرند الحق این ناکَسان بُریدنیند

4 در وِثاقند و نیستند در آن ثابت و محو چون شنیدنیند

1 هیچ می‌دانی تو هر طفلی که آید در جهان از چه توأم با عُوَیل و ضَجه و زاری بُوَد

2 گرچه خون می‌خورده اندر حبس تاریک رحم وین زمانش نوبت شیر و شکر خواری بود

3 این از آن باشد که در لوح ازل بیند ز پیش کاین جهان جای چه خوف و خفت و خواری بود

4 چون همی بیند که می‌خواهد گرفتارش شود ضجه و فریادش از بیم گرفتاری بود

1 خسرو تاج بخش ناصر دین آن سرشته به عقل و دانش داد

2 آن که دست عطا و همت او حاصل بحر و کان به باد بداد

3 بود سیم سفر که از تبریز شد به سوی فرنگ خسرو راد

4 بر به تبریز چون امیر نظام باغ و کاخی نُموده بود آباد

آثار ایرج میرزا

10 اثر از قطعه‌ها ایرج میرزا در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعه‌ها ایرج میرزا شعر مورد نظر پیدا کنید.