دل خوش نکند نالهٔ زاری از حزین لاهیجی رباعی 1067
1. دل خوش نکند نالهٔ زاری که مراست
وز گریه نمی رود غباری که مراست
...
1. دل خوش نکند نالهٔ زاری که مراست
وز گریه نمی رود غباری که مراست
...
1. دیدیم، سواد هند حیرت زار است
روز کِه و مِه چو شام هجران تار است
...
1. در زیر فلک نالهٔ ما بی اثر است
بی دردان را ز درد ما کی خبر است؟
...
1. دردانهٔ دریای حقیقت درد است
درد است که میزان عیار مرد است
...
1. ای سینه بنال، ناله کار من و توست
ای ناله ببال، روزگار من و توست
...
1. ساقی، رگ ابر آبداری برخاست
گویا که ز چشم می گساری برخاست
...
1. ای تیره شب فراق، پایان وقت است
ای صبح بکش سر از گریبان، وقت است
...
1. با ما زاهد، خیال خامت عبث است
وز سبحه به کف، دانه و دامت عبث است
...
1. دردا که دری نسفته می باید رفت
راز دل خود نگفته می باید رفت
...
1. ما را لب لعل فام می باید، نیست
این شهد نصیب کام می باید، نیست
...
1. از روی تو شمع سان نگاهم همه سوخت
وز گرمی خویت اشک و آهم همه سوخت
...
1. از صومعه تا میکده، پر راهی نیست
از کعبه به بتخانه شبانگاهی نیست
...