همه فیض است می پرستی عشق از حزین لاهیجی غزل 648
1. همه فیض است می پرستی عشق
بی خمار است ذوق مستی عشق
...
1. همه فیض است می پرستی عشق
بی خمار است ذوق مستی عشق
...
1. ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق
زلف خم اندر خمت، سلسه جنبان عشق
...
1. نگردد غرق طوفان کشتی بی لنگر عاشق
بود دریا نمک پرورده ی چشم تر عاشق
...
1. زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق
بندد گر کوته است، از پر عنقای عشق
...
1. یک مشت سفله مانده بجا از کرام خلق
ننگ است در زمانه زبان را ز نام خلق
...
1. چون وصل در نگنجد، هجران کجاست لایق؟
آری یکی ست اینجا معشوق و عشق و عاشق
...
1. تا شد سر غم گرم به طوفان من از اشک
شد حلقهٔ گرداب، گریبان من از اشک
...
1. جاری چو به یاد رخ جانان شودم اشک
گلپوش تر از صحن گلستان شودم اشک
...
1. هندوستان غربت بادا به ما مبارک
هان دوستان شما را مرگ وفا مبارک
...
1. بر سر زدیم لالهٔ داغی به جای گل
داریم گریه ای که بود خونبهای گل
...
1. چو بر سر زند شاخ، مستانه گل
کند از لب توبه، پیمانه گل
...
1. رنگین سخنی چون کند از خامهٔ ما گل
باغ از گره غنچه دهد روی نما گل
...