سپندآسا در آتشخانه میرقص از حزین لاهیجی غزل 636
1. سپندآسا در آتشخانه میرقص
به بال شعله، چون پروانه میرقص
...
1. سپندآسا در آتشخانه میرقص
به بال شعله، چون پروانه میرقص
...
1. هجران رسیده، کی برد از روزگار، فیض
شاخ بریده را نبود از بهار، فیض
...
1. ای تاب سنبلت زده بر مشک ناب خط
حسنت کشیده بر ورق آفتاب خط
...
1. عشاق را ز سیر گل و ارغوان چه حظ؟
بی جلوه جمال تو از گلستان چه حظ؟
...
1. نی می سرود با دل پرشور در سماع
افسانه ای که آمد از آن طور در سماع
...
1. رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع
گل کرد در حضور تو، سوز نهان شمع
...
1. ای نثار ره تیغ تو سرافشانی شمع
داغ سودای تو آرایش پیشانی شمع
...
1. کرده عشق شعله خوب ریشه در جانم چو شمع
از زبان آتشین خود گدازانم چو شمع
...
1. چون لاله شد از باغ رخت قسمت من داغ
بر سر زدهام جایگل، از سیر چمن داغ
...
1. دایم به تلخ کامی یاران خورم دریغ
بر خوان دهر سفله به مهمان خورم دریغ
...
1. زندگی در جمع سامان رفت، حیف
صبح در خواب پریشان رفت، حیف
...
1. ای سر و سرور مغان، خیز و بیار چنگ و دف
جان مرا ز غم رهان، خیز و بیار چنگ و دف
...