جان و دل غفلت زده باری شده از حزین لاهیجی غزل 76
1. جان و دل غفلت زده باری شده ما را
این خواب گران، سنگ مزاری شده ما را
...
1. جان و دل غفلت زده باری شده ما را
این خواب گران، سنگ مزاری شده ما را
...
1. بنواز مغنی، دل غم پیشهٔ ما را
از شعله بشو دفتر اندیشهٔ ما را
...
1. داغ سودای تو دارد، دل دیوانهٔ ما
کعبه لبیک زند بر در بتخانهٔ ما
...
1. افسر شاهی ما، بی سر و سامانی ما
گوشهٔ خاطر ما، ملک سلیمانی ما
...
1. گیرد شرار عبرت، از بی بقایی ما
برق آستین فشاند، بر خودنمایی ما
...
1. ای شور خیالت، نمک زخم جگرها
مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
...
1. از چاره عاجزم مژه اشکبار را
ساکن چه سان کنم؟ رگ ابر بهار را
...
1. حلاوت در مذاقم نیست آب زندگانی را
نفس باشد رگ تلخی، شراب زندگانی را
...
1. ز لوح سینه ستردیم، علم فتوا را
به آب میکده شستیم، لوث تقوا را
...
1. همسر بوالهوس مدان، عاشق پاکباز را
ز هر چش جفا مکن، مشرب امتیاز را
...
1. فریاد ناله، گر نخراشد درون ما
گرد و غبار خاطر ما، بیستون ما
...
1. از خار جفای بت پیمان شکن ما
یک سینهٔ چاک است چو گل، پیرهن ما
...