92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 ای نام تو زینت زبان‌ها حمد تو طراز داستان‌ها

2 تا دام گشاد، چین زلفت افتاد خراب، آشیان‌ها

3 در رقص بود به گرد شمعت فانوس خیال آسمان‌ها

4 بگشای نقاب تا برآیند از قالب جسم تیره، جان‌ها

1 ز لوح حکمت اندیشان بگو خونین درونان را که صدره شسته طفل اشک من چون مشق یونان را؟

2 غبار از تربتم چون بید مجنون می کشد بالا سرافرازی بود افتادگی، طالع نگونان را

3 چه باید کرد مشت خون خود را؟ مضطرب حالم سرافرازان نمی خواهند پامال زبونان را

4 به بند غیر تا باشد، بود دیوانگی ناقص ز موی سر بود زنجیر پا، کامل جنونان را

1 زهی از خار خارت شعله در جان، گلستان‌ها را ز لعلت، مهر خاموشی به لب، سوسن زبان‌ها را

2 بهار عارضت هر گوشه، صد بی‌خانمان دارد زدند آتش ز شوقت، عندلیبان آشیان‌ها را

3 نه در کنعان نه در بازار مصرت می‌توان دیدن بیابان گرد حیرت کرده شوقت، کاروان‌ها را

4 ندارد مطربی حاجت، سماع ما سبک‌باران به شور آرد نسیم آشنایی، نیستان‌ها را

1 محبّت خون گرمی بخشد این گلبن مثالان را به فرقم گستراند، سایهٔ نازک نهالان را

2 در این محفل که ربط آشنایی نسبتی خواهد به آن موی میان، الفت بود نازک خیالان را

3 سرت گردم، میفشان کاکل و رحمی به دلها کن مزن بر هم به بازی، حلقهٔ آشفته حالان را

4 به گلزاری که بلبل را نوایی آشنا دادی رسایی ده زبان عجز نالیهای نالان را

1 گذشته است ز گردون لوای رفعت ما گرفته روی زمین، آفتاب شهرت ما

2 شکسته رنگی تن، کرده بر جهان روشن که خاک زر شود از کیمیای صحبت ما

3 فلک فکنده سپر در مصاف نالهٔ من بلند کردهٔ دست دل است، رایت ما

4 ز قیل و قال، مرا وقت جمع تر گردد بود ز حلقهٔ مجلس، کمند وحدت ما

1 بنواز مغنی، دل غم پیشهٔ ما را از شعله بشو دفتر اندیشهٔ ما را

2 آن آتش سوزنده که پنداشتمش گل ازجلوه به هم سوخت، رگ و ریشهٔ ما را

3 گیرم که به انجام رسد خاره تراشی کار است به جان سختی ما، تیشهٔ ما را

4 از دست تو چندان که بر آید، به جفا کوش شرمنده مکن جان وفا پیشهٔ ما را

1 بیا مستانه چاک پیرهن پیش صبا بگشا در فیضی به روی دیده های آشنا بگشا

2 ز ترک التفاتت، کام زهر آلوده ای دارم به دلجویی زبان غمزهٔ شیرین ادا، بگشا

3 هوا تا عطسه در مغز غزالان ختن ریزد به دامان نسیم صبح، زلف مشکسا بگشا

4 سوالی کن ز من تا در برت راه سخن یابم گره از غنچهٔ منقار مرغ خوش نوا بگشا

1 درعشق شد به رنگ دگر روزگار ما تغییر رنگ ماست خزان و بهار ما

2 از خویش می رویم سبکتر ز بوی گل بر طرف دامنی ننشیند غبار ما

3 ابر بهار در عرق شرم غوطه زد از مایه داری مژه ی اشکبار ما

4 همچون سپند، زآتش شوق تو می تپید روزی که داشت خانه به خارا، شرار ما

1 ای شور خیالت، نمک زخم جگرها مجنون بیابان سراغ تو، نظرها

2 بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها

3 ای مرغ بهشتی، به کدامین لب بامی پر می زند از شوق تو، آغوش نظرها

4 جایی که بود در دل هر ذره مقامت خالی نگذاری صدف پاک گهرها

1 بنگر به رشحهٔ قلمم سلسبیل را مدّ کرم مگو رگ ابر بخیل را

2 در سینه ای که عشق تو آتش فروز اوست دارم شکفته، باغ و بهار خلیل را

3 تیغت زبان نمی کشد ارسرخ رو نیم با خون خویش چهره طرازد قتیل را

4 بی پرده کرد عشق نهان را جمال تو دادم ز دست، دامن صبر جمیل را

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی