ای جور تو از صبر من غمگین از مجد همگر رباعی 505
1. ای جور تو از صبر من غمگین بیش
هجر تو ز طاقت من مسکین بیش
...
1. ای جور تو از صبر من غمگین بیش
هجر تو ز طاقت من مسکین بیش
...
1. اکنون که تهی ست منزل من ز نشاط
اندوه دل است حاصل من ز نشاط
...
1. از آتش دل شدم شب افروز چو شمع
گشتم ز غم تو خویشتن سوز چو شمع
...
1. جانا رخ من زرد شدا ز گرد فراق
بی روی تو خون شد دلم از درد فراق
...
1. خون کرد دلم را چو دل لاله فراق
بر من بگماشت گریه و ناله فراق
...
1. عهد من دل شکسته زینگونه سبک
مکشن که بود عهد عزیزان نازک
...
1. از نظم تباه دل نمی داری تنگ
وز دامن من باز نمی داری چنگ
...
1. ای سنگدل ار کوه ثباتی و درنگ
غافل منشین ز زاری این دل تنگ
...
1. دلهاست ز چشم و دهن تنگ تو تنگ
ای یافته گل ز روی گلرنگ تو رنگ
...
1. نه عمر عزیز داد یک راحت دل
نه سعی جمیل کرد حل مشکل دل
...
1. ره جوی و مکن تکیه بر این منزل گل
جان ورز و مکن یاد دل بی حاصل
...
1. هرگز ز تو نگلسم محال است محال
یا عهد توبشکنم خیال است خیال
...