ای رشک بنفشه سنبل پرچینت از مجد همگر رباعی 253
1. ای رشک بنفشه سنبل پرچینت
گل آب شده پیش رخ رنگینت
...
1. ای رشک بنفشه سنبل پرچینت
گل آب شده پیش رخ رنگینت
...
1. نه سیم که جائی طلبم در کویت
نه برگ که خیمه ای زنم پهلویت
...
1. نه برگ که خیمه ای زنم پهلویت
نه سیم که خانه ای خرم در کویت
...
1. نه دست که گیرم شکنی از مویت
نه پای که بگذرم شبی در کویت
...
1. افکند مرا گردش دهر ازکویت
جائی که صبا نیارد آنجا بویت
...
1. خورشید نخواهم که ببیند رویت
نه مه که به شب روی رود در کویت
...
1. زلفت ستمی بر رخ سیمین ای کاج
تا بستدمی ز بار سیم تو خراج
...
1. چونان نکند بخت از آن طایفه کوچ
کش بخته نماید ار کج و ارکج غوچ
...
1. جانا سر زلفت ز پس و پشت مپیچ
پیچ و خم زلف تو مرا کشت مپیچ
...
1. رحم آر بر این سوخته باخته روح
کم کن دلم از داغ جدائی مجروح
...
1. اقبال همائی ست در این کاخ فراخ
گستاخ پرنده هر دم از شاخ به شاخ
...
1. ایام همین دماغ تو بنشاند
تعجیل من و فراغ تو بنشاند
...