8 اثر از غزلیات عبدالقادر گیلانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عبدالقادر گیلانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عبدالقادر گیلانی / غزلیات عبدالقادر گیلانی

غزلیات عبدالقادر گیلانی

1 درجهان امروز بی پروا مباش فارغ از اندیشه فردا مباش

2 کشتی ای پیداکن و بنشین در او ایمن از غرقاب این دریا مباش

3 غافل از احوال مظلومان مشو بی خبر از ناله شبها مباش

4 درپی خود کن دعاگویان نیک بد مکن با مردمان تنها مباش

1 از جمال لایزالی برنداری گر نقاب عاشقان لاابالی را بماند دل کباب

2 صدر جنت گر بود بی دوست گو قعر جهیم هرکه شد کوته نظر گو سوی این ها می شتاب

3 عاشقان نه حور خواهند نه بهشت از بهر آن فارغند از کدخدایی خانمان کرده خراب

4 قاصرات الطرف عین باشند حوران بهشت خیمه های عاشقان بینی طناب اندر طناب

1 غم مخوری که عاقبت جای تو صدر جنت است روی دل تو تا ابد سوی رضای حضرت است

2 غم مخوری که مرغ جان چون زتنت همی پرد منزل آشیان او مقعدصدق نیت است

3 غم مخوری که این تنت چون به لحد فرو رود خاک تن تو تا به حشرغرقه آب رحمت است

4 غم مخوری که حق تو را از همه خلق برگزید این زجمال لطف او نه زکمال خدمت است

1 هرکه درپیش توبرخاک بمالد رخسار ملک کونین مسخّر بودش لیل و نهار

2 دگران گربه قدم برسرکوی تو روند من به سر برسرکوی تو روم مجنون وار

3 سلطنت غیرتو کس را نسزد زانکه به لطف هیچ دیّار ننالد زتودر هیچ دیار

4 هرکه شد عاشق دیدارتو او بشناسد دوزخ از جنّت و شادی زغم و مِی ز خمار

1 هرگز مباد آنکه بهشت آرزو کنم خود را به هیچ ، بهر چه بی آبرو کنم

2 چندین هزار جان گرا میشود به باد گر من حدیث طرّه او مو به موکنم

3 چون دست من به جام مرصّع نمی رسد قلّاش وار دِرَمی از او آرزو کنم

4 آن سال و مه مباد که بی ماه روی تو یک لحظه زندگانی خود آرزو کنم

1 زان بی‌وفای سنگدل جور و جفا می‌بایدم از کس نمی‌خواهم وفا زان بی‌وفا می‌بایدم

2 من مرغ آتش‌خواره‌ام با دانه و دامم چه کار آخر به جای دانه‌ها در گور جا می‌بایدم

3 دل‌های مردم باد خوش از شادی عیش و طرب من خو به محنت کرده‌ام درد و بلا می‌بایدم

4 پیراهن یوسف اگر بویی ببخشد فارغم مژده به سوی دل از آن بند قبا می‌بایدم

1 تا ابد یا رب زتو من لطف ها دارم امید از تو گر امّید بُرَّم از کجا دارم امید

2 زیستم عمر بسی چون دشمنان ،دشمن مگیر بی وفائی کرده ام از تو وفا دارم امید

3 هم فقیرم هم غریبم ،بیکس و بیمار و زار یک قدح زان شربت دار الشّفا دارم امید

4 منتهای کارتو دانم چو آمرزیدنست زان سبب من رحمت بی منتها دارم امید

1 ای خوش آن روزی که در دل مهر یاری داشتم سینه ای پرسوز چشم اشکباری داشتم

2 یادباد آنگه که فارغ بودم از باغ و بهار درکنار از اشک گلگون لاله زاری داشتم

3 کور بادا دیده بختم خوش آن روزی که من دیده بر راه سمند شهسواری داشتم

4 باز رو گردانی از من چونکه آیم سوی تو آخر ای پیمان شکن با تو قراری داشتم

1 بخواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم که من دور از درش امشب زعمر خویش بیزارم

2 خلافست اینکه می گویند باشد آرزو در دل مرا در دل بود بد خوی و چندین آرزو دارم

3 نه آخر عاشقان باری زخوبان رحمتی بینند توهم رحمی بکن با من که درعشقت گرفتارم

4 به روز وعده از هرجا که آوازی ز در آید زشادی برجهم از جا که باز آمد ز در یارم

1 کی بود آیا که بنمائی جمال با کمال زنده گردند ماهیان مرده از آب زلال

2 درقیاما حشر را حاجت به نفخ صور نیست بگذرد بر کوی خلقی مژده کوی وصال

3 در جهنم خوش توان بودن اگر یکبار تو در همه عمر آئی و پرسی و گوئی چیست حال

4 گر در این زندان تو با مائی ،نگشتم من ملول گر در آن زندان به ما باشی کجا باشد ملال

آثار عبدالقادر گیلانی

8 اثر از غزلیات عبدالقادر گیلانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عبدالقادر گیلانی شعر مورد نظر پیدا کنید.