8 اثر از غزلیات عبدالقادر گیلانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عبدالقادر گیلانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عبدالقادر گیلانی / غزلیات عبدالقادر گیلانی

غزلیات عبدالقادر گیلانی

1 زسر تا پا ی من گر همه اندوه و غم باشد هنوز از اینچنین دردی که دارم از تو کم باشد

2 چگونه سر بسائی بر فلک کز غایت عزّت به هر جا پا نهی سرها ترا زیر قدم باشد

3 غنیمت دان حضور درد و غم ای دل که دوران را وفائی نیست چندانی و صحبت مغتنم باشد

4 خوش است از خوبرویان گه جفا گاهی وفا لیکن زمن مهر و وفا از تو همه جور و الم باشد

1 نمی دانم که او تا کی پی آزار خواهد شد نگوید این دلم آخر از او بیزار خواهد شد

2 بدین خو چندروزی گر بماند ازجفای او تنم بیمار خواهد گشت وجان افگار خواهد شد

3 به خواب مرگ شد بخت من وگویند یارانم که توفریاد وافغان کن که او بیدار خواهد شد

4 مکن بهر خدا عزم گلستان با چنین روئی که دانم باغبان شرمنده از گلزار خواهد شد

1 من نمی‌گویم که جور روزگارم می‌کشد طعنه بدخواه و بدعهدی یارم می‌کشد

2 دور از او بی‌طاقتی باشد که روزی چند بار محنت و دردی و داغ انتظارم می‌کشد

3 من نهانی عشق ورزم با دل آن تندخو از برای عبرت خلق آشکارم می‌کشد

4 در روم در کوچه‌ای بازیچه طفلان شوم ور نشینم گوشه‌ای فکر تو زارم می‌کشد

1 وقت مستی بلبلان آمد گوئیا گل به بوستان آمد

2 بلبل آنجا خموش و حاضر باش بشنو این سِر که در میان آمد

3 مجلسِ عاشقانِ مستِ خدا سرخوش آنجا نمی توان آمد

4 عاشق رنگ و بوئی ای بلبل پای گل جای تو از آن آمد

1 کسی کو یار خود دارد چرا بر دیگری بندد حرامش باد عشق آنکس که هم بر دیگری بیند

2 از این آتش که من دارم زشوق او عجب نبود که آن مه چون به بالین آیدم خاکستری بیند

3 همه عالم زتاب مهر سوزنده شده عمری که مهر از رشک این سوزد که از خود بهتری بیند

4 اگر عاشق زدل نالد زگریه نیست پروایش اگر بر جای هر مو برتن خود نشتری بیند

1 شاخِ گل از نازکیّ یار یادم می‌دهد برگ گل زان گلرخ رخسار یادم می‌دهد

2 چون روم درکوه تا از یاد او فارغ شوم می خرامد کبک و زان رفتار یادم می‌دهد

3 هرکجا بینم گلی با خار می‌سوزم که آن همدمیّ یار با اغیار یادم می‌دهد

4 داستان تیشه فرهاد و کوه بیستون خار خار سینه افکار یادم می‌دهد

1 تا ابد یا رب زتو من لطف ها دارم امید از تو گر امّید بُرَّم از کجا دارم امید

2 زیستم عمر بسی چون دشمنان ،دشمن مگیر بی وفائی کرده ام از تو وفا دارم امید

3 هم فقیرم هم غریبم ،بیکس و بیمار و زار یک قدح زان شربت دار الشّفا دارم امید

4 منتهای کارتو دانم چو آمرزیدنست زان سبب من رحمت بی منتها دارم امید

1 هرکه درپیش توبرخاک بمالد رخسار ملک کونین مسخّر بودش لیل و نهار

2 دگران گربه قدم برسرکوی تو روند من به سر برسرکوی تو روم مجنون وار

3 سلطنت غیرتو کس را نسزد زانکه به لطف هیچ دیّار ننالد زتودر هیچ دیار

4 هرکه شد عاشق دیدارتو او بشناسد دوزخ از جنّت و شادی زغم و مِی ز خمار

1 عشق و بدنامی ودرد وغم به ما شد یارغار تا محمّد وار باشد عاشقان را چاریار

2 آرزوی یار داری یار میگوید بیا تا کند دلداری تو در دل شب های تار

3 گرم تر یک نیمه شب گو ای خدا در من نگر پس شبان روزی نظر را شصت وسیصد میشمار

4 یارگفت هرجا که باشی با توام یادت کنم از چنین یاری فرامش کرده ای تو، یاد دار

1 گرنخواهدبود اندر صدرجنّت وصل یار قعر دوزخ عاشقان خواهند کردن اختیار

2 حورعین هر چند می دارد جمال با کمال تو برابر با تجلّی جمال حق مدار

3 عابدان نظّاره نتوان کرد یک حور بهشت گر ندارد عاشقان مست را در انتظار

4 جامِ مالامال در ده ای خدا خمرِ طهور اندرونی لغو باشد نی صداع و نیِ خمار

آثار عبدالقادر گیلانی

8 اثر از غزلیات عبدالقادر گیلانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عبدالقادر گیلانی شعر مورد نظر پیدا کنید.