هرچند جهد برق حوادث ز از قدسی مشهدی رباعی 528
1. هرچند جهد برق حوادث ز کمین
یا فتنه کشد ز هر طرف خنجر کین
...
1. هرچند جهد برق حوادث ز کمین
یا فتنه کشد ز هر طرف خنجر کین
...
1. باشد ز تو دوستتر به تو چرخ برین
داری تو گمان که دشمن توست یقین
...
1. زلفی شده قید من، نه زنجیرست این
در دل مژهای خلیده کی تیرست این
...
1. هر فعل که از تو در شمارست، ببین
گردون به تلافیاش سوارست، ببین
...
1. عمری ز پی دوست نمودم تک و دو
عقلم به هزار جانب انداخت جلو
...
1. اوراد من است داستان غم تو
پیداست ز چهرهام نشان غم تو
...
1. زاهد، تا چند زرق و خودکامی تو؟
داغ است سراپا دلم از خامی تو
...
1. در بزم شهود، ذکر میگویی تو
با کعبه به راه کعبه میپویی تو
...
1. گر دلشدهای، جان غماندوزت کو؟
در دیده نگاه حسرتافروزت کو؟
...
1. در بزم جهان، شمع شبافروزی کو؟
در هفت فلک، اختر فیروزی کو؟
...
1. ای عمر به رفتن چه شتاب است بگو
بی وجه چه رنجش و عتاب است بگو
...
1. ای بیجگر، آواز کمانم مشنو
یک حرف به کوی صد زبانم مشنو
...