هرچند که رحمت است کار از قدسی مشهدی رباعی 504
1. هرچند که رحمت است کار رحمان
علت نشود عفو برای عصیان
...
1. هرچند که رحمت است کار رحمان
علت نشود عفو برای عصیان
...
1. جایی که بود پای محبت به میان
عاشق نبود بر دل معشوق گران
...
1. بیواسطه در مجلس ابنای زمان
روشن نشود چراغ ازین سختدلان
...
1. زنهار مرو به گله خاموشان
مگذر ز سخن چو پله خاموشان
...
1. شاهنشهی است خدمت درویشان
بس مغتنم است صحبت درویشان
...
1. عقل آمد و دل در اضطراب است همان
بی عشق، خردمند خراب است همان
...
1. ای باخبر از حقیقت کون و مکان
کشاف دقایق معانی و بیان
...
1. آن صفحه که بایدش سراپا شستن
بر میل تو بسته، شستن و ناشستن
...
1. تا کی دنبال نفس سرکش رفتن
دل صاف و پی باده بیغش رفتن
...
1. ای نفس، بس است این همه عصیانکردن
چون هیچ پشیمان نشوی از کردن
...
1. تا کی سخن معرفت انشا کردن؟
وز چهره راز، پرده بالا کردن
...
1. آزرده چو خاطرت ز با ما بودن
اولی باشد ز بودنم، نابودن
...