در عشق تو دل به شرم خواهد از قدسی مشهدی رباعی 516
1. در عشق تو دل به شرم خواهد بودن
سختی منما که نرم خواهد بودن
...
1. در عشق تو دل به شرم خواهد بودن
سختی منما که نرم خواهد بودن
...
1. از نامه رسی پیش، چه خواهد بودن
آری خبر خویش، چه خواهد بودن
...
1. دلگیر مشو ز شهر یا ده بودن
در کسب هنر پی که و مه بودن
...
1. چون غنچه خراب گردم از خندیدن
پژمردگیام چو گل بود در چیدن
...
1. از کس نبود کدورتم در باطن
دارم ز ازل چو لولوی تر باطن
...
1. ای نفس، به بندگی سری پیدا کن
ورد شب و ذکر سحری پیدا کن
...
1. از عشق حقیقی، اثری پیدا کن
زین بحر مجازی، گذری پیدا کن
...
1. چون باد بگرد و گلشنی پیدا کن
نزدیک چمن، نشیمنی پیدا کن
...
1. از خلق جهان، کنارهای ساز وطن
هنگام طلب مباش چون اهل ز من
...
1. شد شهره شهر بادهپیمایی من
مستم من و عالمی تماشایی من
...
1. گر عارض دلبرم بود گندمگون
رمزیست، برآید آن، شوم راهنمون
...
1. از دل نرود آه غمآلود برون
کو زخم خدنگی که رود زود برون؟
...