امروز بتم طرز دگر میآید از قدسی مشهدی رباعی 361
1. امروز بتم طرز دگر میآید
بر هم زده طورم به نظر میآید
...
1. امروز بتم طرز دگر میآید
بر هم زده طورم به نظر میآید
...
1. روزی که به صد شبم سحر میآید
آن هم ز شب تیره، بتر میآید
...
1. آن مرغ نه بهر دانهام میآید
از بهر می شبانهام میآید
...
1. ای آن که هوس دکانی از بهر تو چید
بر حال دلت چه گریه، باید خندید
...
1. این عمر که از لطف خداداد رسید
چون برق گذشت، ازان که چون باد رسید
...
1. نتوان به خدا به زعم ادراک رسید
از عجز دعا ز دل بر افلاک رسید
...
1. از وصل تو ام به دل سروشی نرسید
وز شهد لبت، لبم به نوشی نرسید
...
1. بی رنج خمار، کس به جامی نرسید
بی محنت دهر، دل به کامی نرسید
...
1. بی رنج سفر، کس به مقامی نرسید
بی درد طلب، مرد به کامی نرسید
...
1. پیوسته درین دایره پهناور
هر ذره به اندازه خود یافت خبر
...
1. آن را که بود درخور افسر چو گهر
سر بی کله است یا کلاهش بی سر
...
1. از حادثه گر چرخ شود زیر و زبر
عشق ازلی را نبود هیچ خطر
...