ننمود ز جیب آسمان، سینه از قدسی مشهدی رباعی 181
1. ننمود ز جیب آسمان، سینه صبح
بشکست مگر کلید گنجینه صبح؟
...
1. ننمود ز جیب آسمان، سینه صبح
بشکست مگر کلید گنجینه صبح؟
...
1. کرد آن که کشید طرح دنیای فراخ
از عشق و خرد، بنای این دیرین کاخ
...
1. گفتی که به جز حیله نباشد فن چرخ
یا رام به کس نمیشود توسن چرخ
...
1. بگزیده و نگزیده درین باغ مراد
هر گوشه نشستهاند با خاطر شاد
...
1. تا کار دلت به خواهش نفس افتاد
چون بوالهوس از عشق کجا آری یاد
...
1. تا شاهد حسن تو ز رخ پرده گشاد
برد از هوشم، که دیگرم هوش مباد
...
1. کشمیر که با بهشت همچشم افتاد
صد حیف که در جای بدی شد بنیاد
...
1. تا علم بود، پیشه کس جهل مباد
جاهل سهل است، آدمی سهل مباد
...
1. شاه آلو را به نیک و بد نتوان داد
در کشمیرش سبد سبد نتوان داد
...
1. از باده عشق، هرکه بیهوش افتد
تا روز جزا واله و مدهوش افتد
...
1. گر کار به رندان قدحنوش افتد
در عذر گنه، دل ز ره هوش افتد
...
1. آن را که دلش به شادی از راه افتد
از ناخن غم، کار به دلخواه افتد
...