ای مهر، چو صبح، خانه زاد از قدسی مشهدی رباعی 133
1. ای مهر، چو صبح، خانه زاد نفست
عیسی کده عالمی ز باد نفست
...
1. ای مهر، چو صبح، خانه زاد نفست
عیسی کده عالمی ز باد نفست
...
1. پروردن عشق با خرد هر دو نکوست
تا زان دو نتیجهای برد دشمن و دوست
...
1. عالم همه پرتوی بود از رخ دوست
هر فرع نکو که هست ازان اصل نکوست
...
1. زاهد گوید کلامم از دفتر توست
صوفی گوید مستیام از ساغر توست
...
1. ای عشق که جنگ عالمی بر سر توست
دل از بر هرکه رفت بیرون، بر توست
...
1. مغزم ختن از نسیم پیراهن توست
چشمم روشن به عارض روشن توست
...
1. وسعتگه دهر تنگ از تنگی توست
آن گوشهنشینی تو از لنگی توست
...
1. خورشید به تابش ضیایی گروست
بیمار به تدبیر دوایی گروست
...
1. زان روز که زاهد به ریا پی بردهست
چون صبح، دلش گرم و نفس افسردهست
...
1. عمریست که یار درد من افزودهست
بر دیده من پای ز غفلت سودهست
...
1. قومی که شناسند تعلق با کیست
دانند که بی علاقهای نتوان زیست
...
1. بر غفلت خویش بایدت زار گریست
آگاهکننده را ندانی گر کیست
...