معراج عاشقی، که فنا در پی از قاسم انوار غزل 73
1. معراج عاشقی، که فنا در پی فناست
در طور عشق شیوه مستان کبریاست
...
1. معراج عاشقی، که فنا در پی فناست
در طور عشق شیوه مستان کبریاست
...
1. مهربان یار وفاپیشه کجا رفت و کجاست؟
که جمالش همگی نور دل و دیده ماست
...
1. «و هُوَ مَعَکُم» گفت از این معنی چه خواست؟
یعنی جانها در بقای حق فناست
...
1. یک سخن از قول اخوان الصفاست:
سر بکوب آنرا که سرش نیست راست
...
1. در همه روی زمین یک دل هشیار کجاست؟
تا بگویم بیقین منزل آن یار کجاست
...
1. جان گنه کار است و مجرم، رحمت جانان کجاست؟
قصه طغیان ز حد شد، سوره غفران کجاست؟
...
1. در خاکدان دهر دلی شادمان کجاست؟
یک دل که ایمنست ز غم در جهان کجاست؟
...
1. دلدار یار ماست، غمش غمگسار ماست
در غار وحدتیم و همو یار غار ماست
...
1. مقصود ما ز ملک جهان وصل یار ماست
این کار اگر برآید، پس کار کار ماست
...
1. از لطف دوست سکه دولت بنام ماست
اقبال یافتیم و سعادت غلام ماست
...
1. شور جهان ز شکر آن دلستان ماست
دل ارغنون و روی تو چون ارغوان ماست
...
1. دیده ام تا بر رخ آن گل عذار افتاده است
اشک سرخم بر رخ زرد آشکار افتاده است
...