آثار قاسم انوار

صفحه 36 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 موسی بکوه طور بنور عیان رسید توفیق وصل یار عنان در عنان رسید

2 شادند اهل عالم و هنگام شادیست کاندر زمانه مهدی آخر زمان رسید

3 آسوده ایم و خاطر ما شاد و خرمست چون فیض فضل یار جهان در جهان رسید

4 سر خداست آدم و ابلیس کور بود هر سر که سر بدید بگنج نهان رسید

1 دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید چشم جان از خاک پایت توتیا دارد امید

2 زاهدان از دولت درد نو غافل مانده اند این سعادت را ز عشقت جان ما دارد امید

3 روز و شب درد و جفاهای تو میخواهد دلم راستی را دولت بی منتها دارد امید

4 خسته تیغ غمت را کی بود مرهم طمع؟ دردمند عشق تو درمان چرا دارد امید؟

1 هر کرا جرعه می داد بسر گردانید هر کرا داد قدح زیر و زبر گردانید

2 قدحی دیگر از آن جان و جهان میخواهم هر کرا زان قدحی داد سمر گردانید

3 بنده آن می صافی دلاویز توام که مرا در نفسی اهل نظر گردانید

4 شوری از شیوه شیرین تو در شهر افتاد عالمی را همه پر شهد و شکر گردانید

1 صفیر مرغ جان اسرار گوید و لیکن با دل بیدار گوید

2 پشیمان گردد اندر آخر کار که سر گنج را با مار گوید

3 سخن از عشق گفتن ناروانیست بشرط آنکه با مقدار گوید

4 چرا باید سخن گفتن بکوری که چون بشنید از آن زنهار گوید؟

1 دلم از قصه هجران چه گوید؟ ازین هجران بی پایان چه گوید؟

2 سخن ها دارد اندر سر، ولیکن ز بیم شحنه سلطان چه گوید؟

3 همه حسنست و احسانست آن یار کسی از حسن و از احسان چه گوید؟

4 مرا گویی نشانی ده از آن یار دل از جنات جاویدان چه گوید؟

1 در پس آیینه چیست باز نمایید در رخ آیینه رو بروی شمایید

2 در پس آیینه حکمتست و معانی در رخ آیینه در مقام لقایید

3 گر طربی هست در حمایت عشقید ور طلبی هست در امان خدایید

4 یار درین مجلسست چونکه بدیدید زنگ ز آیینه های دل بزدایید

1 با ما سخن از خرقه و سجاده مگویید از ما بجز از شیوه مستانه مجویید

2 در کعبه بهر چار جهت رو بهم آرند در دایره وحدت حق روی برویید

3 گر خاصه عشقید بجز عشق مدانید گر عاشق یارید بجز یار مگویید

4 یک منزل دیگر زلب جوی بدریاست در لجه دریا طرف جوی مجویید

1 از باده گلگون قدری هست بگویید در شهر چو زیبا قمری هست بگویید

2 ما را خبری نیست، که مستان خرابیم گر زانکه شما را خبری هست بگویید

3 در دیر مغان، نیم شبان، در شب تاریک جز پیر مغان راهبری هست؟ بگویید

4 ای زاهد مغرور، مکن منع من از عشق گر تیر بلا را سپری هست بگویید

1 از پیر مغان گر خبری هست بگویید از باده اگر ما حضری هست بگویید

2 تا چند ملامت که خطیرست ره عشق؟ گر تیر قضا را سپری هست بگویید

3 پران ز پر عشق شد این جان بلا دوست جز عشق اگر بال و پری هست بگویید

4 در بادیه محنت هجران شب تاریک جز پیر مغان راهبری هست؟ بگویید

1 در مجلس ما جز سخن یار مگویید با حضرت آن یار ز اغیار مگویید

2 در قلزم توحید همه غرق فنایند از جوشش آن قلزم زخار مگویید

3 در دار و مدارید، ندانم که چه دارید؟ اسرار خدا جز بسر دار مگویید

4 در چرخ صفا، رقص کنان، مست خدایید از گردش این گنبد دوار مگویید

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی