آثار قاسم انوار

صفحه 32 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقصود در طور عدم گشتن من وصل تو موجود

2 بنمود بعشاق جهان سکه مهرت سیماب سرشک مژه بر روی زر اندود

3 سازم همه در مجلس غمهای تو چون چنگ سوزم همه بر آتش سودای تو چون عود

4 اقفال زر اندود ز ابواب سعادت کس جز بمفاتیح هدایات تو نگشود

1 قصه ای نو رسید از اسرار: «لیس فی الدار غیرکم دیار»

2 عقل در مدعای دارا گیر عشق بر مقتضای دار و مدار

3 بسط بحر حیات باسط بود که گشادند مشرکان زنار

4 دار را چون بدید گفت حسین: «لیس فی الدار غیره دیار»

1 نعم الفقیه، حال مدرس کجا رسید؟ در وصف حق نه هیچ سخن گفت و نه شنید

2 حظ از حواس داشت، زمعنی نداشت جان نقش جهان بدید ولی جان جان ندید

3 هر لحظه ای تجلی نو می رسد زیار این راه عشق جمله مزیدست در مزید

4 پندار ما حجاب شد اندر طریق یار عشقت رسید و پرده پندار ما درید

1 بپیش درد من درمان چه باشد؟ ز سر بگذر،سر و سامان چه باشد؟

2 چو پیمان را شکستم باز ساقی مرا پیمانه ده،پیمان چه باشد؟

3 گدا آیینه احسان شاهست ز من تاوان مجو،تاوان چه باشد؟

4 اگر نبود گدا هرگز که داند که محسن کیست یا احسان چه باشد؟

1 عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدند آتشی بود که اندر دل دیوانه زدند

2 در تمنای تو عشاق ز پای افتاده مست گشتند و ز مستی کف مستانه زدند

3 عکس ساقی چو درین باده صافی افتاد عاشقان در هوست ساغر و پیمانه زدند

4 عالم آشفته شد،ای دوست، دگر باره،چه بود؟ زلف میگون تراباز مگر شانه زدند؟

1 ساقیا،نور صبح روی نمود باده در جام کن به نغمه عود

2 گر دهد درد سر توان کردن محتسب را بجرعه ای خشنود

3 چون نمود آن نگار روی بمن من چه گویم مرا چه روی نمود؟

4 دین ارباب عقل دانش و خیر مذهب اهل عشق محو وجود

1 دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید برسد چون برسد سابقه حبل ورید

2 زان زمانی که ترا دیدم و دانستم باز دل و جانم بهوای تو ز اغیار رمید

3 دل ما ساکن درگاه تو خواهد بودن عزتش دار،که بیچاره سعیدست و شهید

4 کرمی باشد،اگر زنده جاوید کنی دل عشاق که در عشق فریدند و وحید

1 چند در مسجد و در صومعه غارت کردند سبب این بود که می خانه عمارت کردند

2 باده گران شد و ذرات جهان مست شدند من ندانم که بساقی چه اشارت کردند؟

3 درد و صافی همه خوردن و بچرخ افتادند صورت حال به «احببت » عبارت کردند

4 گوهر وصل تو جستند و کسی باز نیافت گر چه عمری بجهان روبتجارت کردند

1 بیمن دولت محبوب عاقبت محمود در فسانه ببست و سر قرابه گشود

2 شراب ناب خداوند ذوالجلال کریم هزار عقل ربود و هزار جان افزود

3 حدیث نو بشنو،جلوه های نو می بین چو مدبران مرو اندر جهان کور و کبود

4 قدیدخواره مشو،گر قدید خوار شوی زیان کنی و کسی را زیان ندارد سود

1 آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد روی تو سبب بود که آیینه نهان شد

2 از شرم رخت گشت نهان آینه، آری چون حسن ترا دید که مشهور جهان شد

3 یک لمعه ز رخسار تو ناگاه درخشید جانها همه زان حالت خوش رقص کنان شد

4 با حلقه گیسوی تو هرکس که سری داشت در عاقبت کار ز سودازدگان شد

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی