آثار قاسم انوار

صفحه 23 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 ای دل و جان گرامی به تمنای تو شاد هرگز این جان من از درد تو محروم مباد

2 عقل و دین بردی و دل بردی و جان می طلبی شرط تجرید همینست،زهی حسن رشاد!

3 حالیا نقد بدیدار تو وجدی داریم بعد ازین تا چه نهد کار زمان را بنیاد؟

4 ملک جاوید بدیدار تو داریم امروز در گذشتیم ازین چار سوی کون و فساد

1 بسودای تو خوش حالیم و دلشاد بدردت آرزومندیم و معتاد

2 چو عالم رابقایی نیست، خوش باش بیا، می خور، که بربادست بنیاد

3 مدامم وقت خوش دارد بجامی که ساقی را مدامش وقت خوش باد!

4 ندارد لذتی از زندگانی دلی، کز فکر عالم نیست آزاد

1 بسیار سعی کردم و بسیار اجتهاد عشقست هر چه هست،دگر هرچه هست باد

2 یک ذره بوی عشق بهر جا که باد برد مؤمن ز دین برآمد و صوفی زاعتقاد

3 چندین هزار نور نبوت، که آمدند کمتر در آمدند ز خلقان درین رشاد

4 یک لمعه نور عشق اگر جلوه گر شدی ذرات کون «اشهد» گفتی بصد وداد

1 جام در پای صراحی سر نهاد گریه ای میکرد از بهر رشاد

2 وین صراحی داد زد بهر شراب باطن خم داد این می خواره داد

3 بادهاخوردندوخوش مستان شدند هر دو از می شاد و می از هر دو شاد

4 یاد وصلت نکهت جنات عدن بیم هجران قصه بئس المهاد

1 دریغ باشد ازین چار سوی کون و فساد برون رویم، نبرده متاع خود بمراد

2 تو شاهد دو جهانی، اگر شوی واقف ز حسن خویش نگر هم بحسن استعداد

3 وقوف نیست کسی را ز نقد هر دو جهان مگر که عرضه کند نقد خویش برنقاد

4 درین دیار چه آموختی زدانش دل؟ درین مدار چه اندوختی برای رشاد؟

1 سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد بر آسمان معالی، سفر مبارک باد!

2 مبارکی چه بود؟آنکه یار پیش آید بشیوهای ملاحت، برای حسن رشاد

3 رشاد چیست؟ حذر کردن از موانع اصل وصال چیست؟رسیدن بر آستان مراد

4 بجست و جوی تو بودیم در جهان فنا بآرزوی تو رفتیم، هر چه باداباد!

1 ما همه شیداییان بودیم و مستان وداد «زاد فی الطنبور نغما» حسن او چون جلوه داد

2 گفت دلبر:عاشقا،برگو،چه خواهی من یزید؟ گفتم:ای جان و جهان، آخر چه گویم؟من یراد

3 باد بوی زلف مشکین تو می آرد بمن شاد شد جانم زبوی باد،جانش شاد باد!

4 گر مرادی بایدت، در نامرادی زن قدم یافتند از نامرادی عاشقان گنج مراد

1 هزار شکر که سلطان عشق جان را داد هزار مجد و معالی، هزار حسن و رشاد

2 به پیش وصل تو از هجر دادها کردم هزار شکر که سلطان وصل دادم داد

3 هوای وصل تو جانبخش و دلنواز آمد که باشد آنکه نباشد به مهر رویت شاد؟

4 هزار سال من این ره به سر بپیمودم که تا رسید مرا سر بر آستان مراد

1 بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد جاودان باد و سرش سبز و لبش خندان باد

2 غرض از پیرمغان مرشد را هست،ای دل تا ابد دیر مغان سجده گه مستان باد

3 ساقیا،باده بیاور،که شراب تو مدام همچو الطاف توبی غایت و بی پایان باد

4 هر دلی را که بعشاق نیازی باشد تا ابد راهبرش مشعله عرفان باد

1 حدم آن کس زند که بادم داد باده جام دل گشادم داد

2 بهر دفع خمار و رنجوری جام در مبداء و معادم داد

3 گفتمش : تایبم، ننوشم می حیله کردم ولیک بادم داد

4 مستی و عاشقی و مستوری جودت عشق در نهادم داد

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی