آثار قاسم انوار

صفحه 22 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 دیدمش دوش که سرمست و خرامان می‌رفت جام بر کف، طرف مجلس مستان می‌رفت

2 باده در دست و غزل خوان و عجب عربده‌جوی از نهان خانه واجب سوی امکان می‌رفت

3 سخن از روی دل‌افروز به مردم می‌گفت قصه‌ای از شکن زلف پریشان می‌رفت

4 کس نداند صفت لطف خرامیدن او آب حیوان که به سرچشمه انسان می‌رفت

1 اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت این گنج نه گنجیست گه با مار توان گفت

2 در غار جهان عاشق یاریم و نزاریم در غار جهان قصه آن یار توان گفت

3 پیدای او پیدا، در وجه خفا نیست سرش بنهان خانه اسرار توان گفت

4 چون جعد برانداخت نگارین گره موی با او سخن خرقه و زنار توان گفت

1 با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت جز باده گل رنگ مصفا نتوان گفت

2 آنجا که کند عشق خداغارت دلها جز ذکر تقدس و تعالا نتوان گفت

3 ای جان،خبرت نیست ز عالی بحقیقت باتو سخن از عالم اعلا نتوان گفت

4 گر عشق و سلامت طلبی، مایه سوداست با عشق ز سرمایه سودا نتوان گفت

1 در حسن و جمالی که تو داری چه توان گفت؟ سروی، صنمی، لاله عذاری، چه توان گفت؟

2 بر صفحه دل، ای دل وجان، از غم وشادی نقشی که نگاری چو نگاری چه توان گفت؟

3 خود را سگ کوی تو شمردیم و تو ما را گر از سگ آن کو نشماری چه توان گفت؟

4 در دل همه غمهای تو داریم شب و روز در دل غم ما هیچ نداری، چه توان گفت؟

1 بحق صحبت دیرین مرا مران بخجالت بآستین ملامت ز آستان کمالت

2 دلم بغیر جناب تو هیچ جای ندارد بحق شام فراقت، بحق صبح وصالت

3 بخود نیامدم، ای جان، بقرب حضرت جانان مرا بحسن دلال تو عشق کرد دلالت

4 سخن قبول کن از ما،بیا بحضرت اعلی مپر ببال خود اینجا، که بال تست و بالت

1 ای رهنمای ملک معانی، چه گویمت؟ دردین حق مساعد جانی چه گویمت؟

2 هر زنده دل که نام تو بشنید زنده شد سلطان شهر زنده دلانی چه گویمت؟

3 من وصف گفتنت نتوانم بهیچ حال چون پادشاه ملک عیانی چه گویمت؟

4 تو میر رهروانی و صد جان طفیل تست باز سفید صدر جنانی چه گویمت؟

1 ای پرتو جمال الهی،چه گویمت؟ ای فیض فضل نامتناهی،چه گویمت؟

2 خواهم زلطف وجود توشکری کنم ادا آن هم زلطف تست،الهی،چه گویمت؟

3 گر کاینات خصم شوند،از کسی چه باک؟ ای جان ودل،توپشت وپناهی چه گویمت؟

4 وصف تو بر صحیفه دلها نوشته اند بالاتر از سفید و سیاهی چه گویمت؟

1 ای دل، چو پیش آمد غمی، آن را فرج دان، نه حرج برخوان به پیش صابران کالصبر مفتاح الفرج

2 گر عاشقی آواره شو، گر صادقی بیچاره شو گر صابری غمخواره شو، کالصبر مفتاح الفرج

3 در راه باش و راه رو، درگاه و در بی‌گاه رو در عصمت آن شاه رو، کالصبر مفتاح الفرج

4 با غم بسازی هان و هان، تازنده مانی جاودان در گوش جان خود بخوان: کالصبر مفتاح الفرج

1 من و معشوق و جام ناب صباح بگشا بر من این در،ای فتاح

2 در در بسته از کرم بگشا در در بسته را تویی مفتاح

3 ما و کشتی و راه دریا بار خطری نیست، لاح فی الملاح

4 خطری نیست، ازچه می ترسید؟ لیس فی البحر غیرناتمساح

1 عشق تو مرا از هر دو جهان ساخت مجرد ای عشق گرانمایه و ای دولت سرمد

2 مردم ز غم عشق و نی یافتم آخر از دولت دیدار تو صد جان مجدد

3 من رند خرابات مغانم،چه توان کرد؟ اینست مرا مذهب، اگر نیکم،اگر بد

4 از عشق تو منعم نکند توبه و تقوی ویران شود از سنگ قضا قصر مشید

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی