آثار قاسم انوار

صفحه 20 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 بجز وصلت حیات جاودان نیست چو مویت سنبلی در بوستان نیست

2 میان خانقه بسیار جستم بجز ذکر تو درد صوفیان نیست

3 نشان اینست: کاندر راه عرفان خطا گفتن نشان راستان نیست

4 چه مستیها که دارد زاهد ما؟ چه حاصل؟ چون ز جنس سرخوشان نیست

1 چو رویت تازه گل در بوستان نیست چو مویت سنبلی بر ارغوان نیست

2 بدار آیینه بر رو، تا به بینی که چون روی تو رویی در جهان نیست

3 بزیبایی نظر کن، تا به بینی که زیبایی تو در بحر و کان نیست

4 چو رویت آفتاب عالم افروز طلب کردیم، در کون و مکان نیست

1 بپیش مردم نادیده این سخن شینیست که غیر دلبر ما در جهان دگر شی نیست

2 خیال باطل از آنست در دماغ فقیه که در مزاج دلش بوی نشأئه می نیست

3 هزار مجنون در حی عشق نعره زنان که هرکه کشته لیلی ما نشد حی نیست

4 بدور حسن رخش جمله جهان مستند ولی چو ما قدح هیچ کس پیاپی نیست

1 خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست قدمی نیست درین راه که آفاتی نیست

2 بر سر کوی تو، کان منزل سرمستانست نرود شب که دلم را هی و هیهاتی نیست

3 روی تو کشف من و غمزه کرامات منست تا نگویی که: مرا کشف و کراماتی نیست

4 هله! ای زاهد افسرده، بخود مغروری که یقینست ترا حسن ملاقاتی نیست

1 هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نیست گرچه بیناست، ولی صاحب مرآتی نیست

2 پای در راه بعزت نه و تحقیق بدان : قدمی نیست درین راه که آفاتی نیست

3 سعی سودی نکند، جهد بجائی نرسد اگر از جانب محبوب مراعاتی نیست

4 سید ملک وجودست بنی نوع بشر همچو انسان بجهان سید و ساداتی نیست

1 از یار سفر کرده کسی را خبری نیست کان ماه مسافر بهمه کوی و دری نیست

2 مردانه قدم نه، خطری نیست درین راه بر یار توکل کن، اگر هم خطری نیست

3 آخر ز خطرهای طریقت چه شماری؟ در نه قدم، ارزانکه ترا هم جگری نیست

4 در کوچه ما راست رو، ای دوست که آنجا بالا شجری، دل حجری، لب شکری نیست

1 در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست کز آتش عشق تو در آن سر شرری نیست

2 ذرات جهان آینه سر الهند در کوچه ما عاشق صاحب نظری نیست

3 در مجلس زهاد خبر جستم از آن یار گفتند: خبر اینست که: ما را خبری نیست

4 در وادی تاریک جهان مرد بزاری آن را که دلیلش رخ همچون قمری نیست

1 ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریاییست بکوی وصل تو هر پشه ای چو عنقاییست

2 هزار دیده کنم وام، اگر توانم کرد که در جمال تو هر دیده را تماشاییست

3 دل مرا بهوای تو ذوق سربازیست مقررست که در هر دلی تمناییست

4 بهیچ رو نبرم ره بکوی آزادی مرا که هر سر مویی اسیر سوداییست

1 چراغ مرد معنی آشناییست بقدر آشنایی روشناییست

2 بدرد عاشقی می سوز و می ساز نوای عاشقان در بی نواییست

3 بجهد و سعی کس عاشق نگردد که عشق ایمان بود، ایمان عطاییست

4 همه جمعیم، رندان، اندرین دیر فغان جان درویش از جداییست

1 هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست در سودای دلش از غم او سوداییست

2 عقل گوید که: برو،شیوه عشاق مورز این سخن گرنه چنین است، ولی هم راییست

3 هرکه او نفس بد اندیشه خود را فرسود در ره عشق ملک سای فلک فرساییست

4 و آنکه او چهره خورشید عیان باز بیافت پیش ارباب نظر جاهل نابیناییست

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی