آثار قاسم انوار

صفحه 18 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 آنکه دل بر دست و دارد قصد جان پیداست کیست وآنکه رو بنمود و دل برد از میان پیداست کیست

2 آنکه از هر ضرب شمشیرش دمادم میرسد عاشقان را صد حیات جاودان پیداست کیست

3 آنکه از روی حقیقت عاشق و معشوق اوست در میان هر دو هم خود ترجمان پیداست کیست

4 آنکه مشکلهای رمز عشق را بر عاشقان می کند روشن بصد لطف بیان پیداست کیست

1 عاشق روی ترا خرقه و زنار یکیست ساکن کوی ترا کعبه و خمار یکیست

2 هرکه دیدار خدا دید، مسلم دارد که بتحقیق و یقین دیده و دیدار یکیست

3 همه جا، از همه رو، روی نماید لیکن همه جا، از همه رو، آن بت عیار یکیست

4 تو بهر شش غلطی، خواجه، که در خلوت یار عشق و عاشق، می و ساقی، دل و دلدار یکیست

1 پیوسته دلم در غم آن یار گرامیست جان و دل ما مایل آن مجلس سامیست

2 ای دوست، اگر عارف راهی نخوری غم درد دل ایام نصیب دل عامیست

3 چون نام تو در نامه بدیدیم شکفتیم جان و دل ما عاشق آن نامه نامیست

4 هر دل که نشد در طلبش فانی مطلق نه پیر هری باشد و نه احمد جامیست

1 میان مجلس رندان حدیث فردا نیست بیار باده، که حال زمانه پیدا نیست

2 مگر بمجلس ما محتسب نیاز آرد که ناز را نخرند از کسی که زیبا نیست

3 دگر ز عقل حکایت بعاشقان منویس برات عقل بدیوان عشق مجرا نیست

4 بیار باده، که بنیاد عمر بر بادست بدرد درد بسازیم، اگر مصفا نیست

1 بیا، بیا، که مرا با تو نسبت جا نیست بیا، بیا، که مرا با تو راز پنهانیست

2 بحق آن نفسی کز تو زنده شد دل من که هر دمی که زدم بی تو صید پشیمانیست

3 بدور حسن تو ایمان بکفر نزدیکست ز کفر زلف تو یک موی تا مسلمانیست

4 بیاد دوست دلت گر نه مست و مسرورست دلش مگوی، که دل نیست خیبر ثانیست

1 حلقه بر در مزن، که بارت نیست خانه کمتر طلب، که جارت نیست

2 گفتمت ناروا مدار چنان هوس دار و این دیارت نیست

3 هرچه با یاد خویشتن باشی فکر خود کن، که فکر یارت نیست

4 نان خورش یاد یار می باشد گر همه شام و گر نهارت نیست

1 حلقه بر در مزن، که راهت نیست جان تسلیم عذر خواهت نیست

2 همه راه تو غفلتست، مرو فکر تنبیه و انتباهت نیست

3 الله الله، که در طریق وفا جان حق بین و رو براهت نیست

4 دعوی عاشقی کنی و آنگاه با چنین دعویی گواهت نیست

1 همه کار و بار جهان هیچ نیست مدار زمین و زمان هیچ نیست

2 بهاران سرسبز و خرم خوشند چو دارند رو در خزان،هیچ نیست

3 چو خواهد فرو ریخت گلها ز بار سمن ضایع و ارغوان هیچ نیست

4 بصدجا کمر بست نی بر میان چه حاصل؟ چو اندر میان هیچ نیست

1 تا با خودم از خودم خبر نیست چون با یارم ز من اثر نیست

2 چندانکه دویدم اندرین کوی از کوچه یار ره بدر نیست

3 ای زاهد خشک، بگذر از من چون با تو مرا سر سفر نیست

4 در کوچه زاهدان رسیدم از شیوه عاشقی خبر نیست

1 در بزم یار باده ناخوشگوار نیست از وهم درگذر، که درین گنج مار نیست

2 خاکم بباد داد غمش، طرفه حالتی کز جور دوست بر دل مسکین غبار نیست

3 ما درد یار را بدو عالم نمی دهیم وندر دیار ما بجز از درد یار نیست

4 در راه عاشقی، که دو عالم طفیل اوست عشقست کار مرد ولی مرد کار نیست

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی