بپیش مردم نادیده این سخن از قاسم انوار غزل 193
1. بپیش مردم نادیده این سخن شینیست
که غیر دلبر ما در جهان دگر شی نیست
...
1. بپیش مردم نادیده این سخن شینیست
که غیر دلبر ما در جهان دگر شی نیست
...
1. خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست
قدمی نیست درین راه که آفاتی نیست
...
1. هرکه را نفی فراوان شد و اثباتی نیست
گرچه بیناست، ولی صاحب مرآتی نیست
...
1. از یار سفر کرده کسی را خبری نیست
کان ماه مسافر بهمه کوی و دری نیست
...
1. در صومعه و دیر مغان هیچ سری نیست
کز آتش عشق تو در آن سر شرری نیست
...
1. ز بحر عشق تو هر قطره ای چو دریاییست
بکوی وصل تو هر پشه ای چو عنقاییست
...
1. چراغ مرد معنی آشناییست
بقدر آشنایی روشناییست
...
1. هرکجا در دو جهان عاشق روشن راییست
در سودای دلش از غم او سوداییست
...
1. مرا با روی تو پیوسته روییست
زیانی نی، که از وجه نکوییست
...
1. باغبانا، بجهان تخم نکو باید کاشت
هم از آن جنس که میکاری بر باید داشت
...
1. باز شوری بمحلت زد، ازین کو بگذشت
سوک ما سورشد امروز کزین سو بگذشت
...
1. در شرح آن جمال بیانها ز حد گذشت
در حسن یار حیرت جانها ز حد گذشت
...