1 در جمله ذرات جهان لمعه حسنیست من با تو بگویم، که ترا پرتو حس نیست
2 رو دیده بدست آر، که تا باز ببینی در جمله ذرات جهان نور تجلیست
3 از فرط حجابست، که آن مشرک نادان در سجده لات آمد و پنداشت که عزیست
4 از دولت دیدار تو دایم بشب و روز موسی صفتست این دل و بر طور تمنیست
1 رخسار تو چون آینه صورت و معنیست در پرتو دیدار تو انوار تجلیست
2 از خاک کف پای تو هر بو که شنیدیم لطفیست که در خاصیت باد صبا نیست
3 از بوی تو شد جان و دلم زنده جاوید با نکهت طیب تو چه جای دم عیسیست
4 چون صورت و معنی تو در حد کمالست جان و دل ما عاشق آن صورت و معنیست
1 رخسار تو چون آینه صورت و معنیست در صبح جبینت همه انوار تجلیست
2 هم جذبه او بود که دل مست لقا شد مجنون چه کند؟ کین کشش از جانب لیلیست
3 پیوسته ز سودای تو مستیم و خرابیم ما را بتو صد گونه تولی وتمنیست
4 هرجام که از دست تو آید همه نوشست این دور نه جورست، که در دور تو اولیست
1 طریق عشق سپردن طریق بوالعجبیست نشان عشق نجستن نشان بی طلبیست
2 مگو که: عشق حرامست در طریقت شرع که مست باده عشق اند اگر ولی و نبیست
3 شراب ما همه از خم لامکان آمد چه جای کاسه چینی و شیشه حلبیست؟
4 ز موج عشق برقصیم و فاش می گوییم : خوشست شورش مستان، اگرچه بی ادبیست
1 چون روی تو ز مصحف تنزیه آیتیست هرجا که آیتیست در آنجا درایتیست
2 از من قبول کن سخن خوش، باعتقاد : هرجا درایتیست هم آنجا هدایتیست
3 آخر نگشت عشق و بپایان رسید عمر اول بدایتیست، بآخر نهایتیست
4 هرجا که می رود سخنی در بیان عشق مقصود حسن تست، دگرها حکایتیست
1 گر جمله تویی تو، نیک و بد چیست؟ ور جمله منم، پس این عدد چیست؟
2 گر جمله یکیست در حقیقت فی الجمله حدیث نیک و بد چیست؟
3 حاجت بمدد ندارد آن یار پس بانگ و فغان این مدد چیست؟
4 چون جمله کن و مکن ازو خاست موقوف بفتوی خرد چیست؟
1 ای بت عیار من، نام تو امروز چیست؟ ای دل و دلدار من، نام تو امروز چیست؟
2 هر دو جهان نام تو، قصه و پیغام تو ای مه سیار من، نام تو امروز چیست؟
3 ملک و ملک رام تو، هر دو جهان جام تو ای سر و سردار من، نام تو امروز چیست؟
4 ای دل و دلدار من، مونس و غم خوار من واقف اسرار من، نام تو امروز چیست؟
1 ای دوست، حکایت نهان چیست؟ فی الجمله حدیث عاشقان چیست؟
2 گر نیست قیامت آشکارا این فتنه و شور در جهان چیست؟
3 گر وقت رحیل نیست، برگوی کین بانگ و خروش کاروان چیست؟
4 گر نیست سخاوتی ز سلطان این جمله متاع رایگان چیست؟
1 همه دردست درین واقعه، پس درمان چیست؟ چاره کار من بیدل سرگردان چیست؟
2 دل و جان ملک حبیبست و بلامال محب شرع عشاق چنینست، مرا تاوان چیست؟
3 گرنه چشم خوش تو باده فروشست، ای جان بر درت شب همه شب مشغله مستان چیست؟
4 آسمان نیز بصد دیده ترا می طلبد ورنه اندر کفش این مشغله تابان چیست؟
1 بخون آغشته ام، درمان من چیست؟ عجب آشفته ام، سامان من چیست؟
2 مرا عشق آتشی در جان نهادست چه می داند کسی در جان من چیست؟
3 درین ره گرنه سرگردان یارم سرشک لعل سرگردان من چیست؟
4 مرا ساقی دمادم جام می داد اگر مستی کنم تاوان من چیست؟