آثار قاسم انوار

صفحه 12 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 خرد مستست و دل مستست و جان مست بسودایت روان ناتوان مست

2 ز حد بگذشت مستیهای ذرات فلک مست و زمین مست و زمان مست

3 بیا در باغ و شور بلبلان بین سمن مست و چمن مست، ارغوان مست

4 شراب ناب رحمان را چه گویم؟ کزو دلداده مست و دلستان مست

1 دلم از عشق تو مستست و جان مست جهان مست و زمین مست، آسمان مست

2 همه عالم خرابات تو آمد جهان اندر جهان اندر جهان مست

3 گلستان دیدم اندر عشق رویت گل اسفید و زرد و ارغوان مست

4 طلب کردم بهر جایی رسیدم ز شوق تو مکان و لامکان مست

1 گر دردمند گردد دل، دولتی عظیمست چون دردمند او شد، دل بعد از آن سلیمست

2 در راه عشق و وحدت حیرانی است و حیرت امید در نگنجد، چه جای ترس و بیمست؟

3 بعد از وفات دانی احوال جان چه باشد؟ بی دوست در جحیم است با دوست در نعیمست

4 گر زهد و علم داری درد خدا نداری در وقت جان سپردن دل با ندم ندیمست

1 ملامت را بمان، چه جای بیمست؟ که روح القدس جانت را ندیمست

2 اگرچه راه دشوارست آخر که امداد از مددهای کریمست

3 تو عاشق باش و طور عاشقی ورز که عاشق بر صراط مستقیمست

4 غنیمی کز روانت روضه سازد بچشم سر ببین: عشق آن غنیمست

1 بنده را هست سؤالی و نه آن حد منست که چرا لعل لبت رشک عقیق یمنست؟

2 حد من نیست ولی عشق سخن می گوید چون همه عشق شد اینجا همه جا جای منست

3 هم بتو راه توان یافت بنیل مقصود بوی مشک از ختن و بوی اویس از قرنست

4 مستمان کرد بحدی که نداریم خبر تا ز مستی نشناسیم که او درچه فنست

1 آن ماه دل افروز، که محبوب جهانست با تست، ولی در پس صد پرده نهانست

2 خواهم صفتی گویم از آن زلف معنبر دل در خفقانست و زبان در ذوبانست

3 در کوچه مایار گرامی گذری کرد جانها نگران، جامه دران نعره زنانست

4 هرگز بتجلی الهی نبرد پی بیچاره دل آن که رهین حدثانست

1 آن ماه شب افروز، که در پرده نهانست در پرده نهانست، ولی پرده درانست

2 روشن نتوان گفت که: سر چیست؟ که آن یار با نام و نشان آمد و بی نام و نشانست

3 مشکل همه اینست که: در عالم تمییز آنرا که دو اخوانی درد تو همانست

4 با خواجه حکایات نهایات مگویید کو عاشق جان نیست، ولی عاشق نانست

1 امشب شب آدینه و فردا رمضانست تن در ذوبان آمد و جان در طیرانست

2 بر بند ره لقمه و بگشا ره دیدار تن طالب نان آمد و جان طالب جانست

3 آن خواجه عزیزست و لطیفست و شریفست آزاده و حی نیست، که صید حدثانست

4 خرسند از آنست که بر سفره ارزاق هرچند که نانش نرسد، بر سر خوانست

1 ای بی خبران، مصلحت کار در آنست جامی بکف آرید، که عالم گذرانست

2 هر کو قدحی خورد ازین خم دل افروز سلطان زمینست و سلیمان زمانست

3 در مجلس عشاق همه شور و قیامت در محفل زهاد همه امن و امانست

4 این نوبت شادیست، گه لطف و کرمهاست آن خواجه ندانست و نداند که ندانست

1 ای ساقی جان بخش، که در جام تو جانست پر کن قدح باده، که دل در خفقانست

2 آن سرو روان رفت بهر جای که دل داشت جان و دل ما در پی آن سرو روانست

3 آن شاه دل افروز، که سرمایه حسنست هرجا که روان شد دل و جانها نگرانست

4 دلها همه گلشن شد و جانها همه روشن آن ماه دل افروز مگر شمع جهانست؟

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی