آثار قاسم انوار

صفحه 11 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 ای رخ زیبای تو رشک مه و آفتاب روی تو و جام می، عکس گل اندر شراب

2 جمله جهان انتظار، در طلب یار غار تا که ببیند بخواب روی ترا بی حجاب؟

3 در حجب عزتی، در تتق وحدتی چون همگی حیرتی، مست تو شد شیخ و شاب

4 تو ز من از باده پرس وز می آماده پرس آمد ایام وصل، رفت زمان حجاب؟

1 جگرم گرم و دل خسته ندیم ندمست لطف فرما و کرم کن، که مقام کرمست

2 ما که آشفته و رندان و گنه کارانیم عفوک لله، که لطف تو بعالم علمست

3 ساقیا، لطف کن و باده بهرکس برسان دأب رندانه نگه دار، چه جای ستمست؟

4 پیش تیغ تو روان جان و سراندر بازیم هرکه شد کشته شمشیر غمت محترمست

1 شراب آتشین آمد ز دست ساقی جان‌ها بنوش این جام آتش را، «توکلنا علی المولا»

2 شراب ارغوان درکش، مترس از آب و از آتش به رقص آ یک زمان خوش خوش، ببین در جودت صهبا

3 کمالات خود از خود جو، که بحر وحدتی، نه جو تویی ناموس این صهبا، تویی قاموس این دریا

4 تو آن شاه جگر سوزی، که سلطانی و فیروزی کمینه جام تو دریا، کمینه پشّه‌ات عنقا

1 در دیده صاحب نظران کشف عیانست : کان ماه دل افروز پس پرده نهانست

2 گر زانکه بغفلت روی این ره، نکنی سود هر سود که بی دوست کنی عین زیانست

3 هرجا نگرم روی تو بینم بهمه حال گر خانه کعبه است و گر دیر مغانست

4 زاهد، هله! امروز تو در ملک امانی در کوچه ما نعره و آشوب و فغانست

1 ای پرتو جمال ترا بنده آفتاب وز پرتو جمال تو فرخنده آفتاب

2 چون دید از آن جمال که یک لمعه بیش نیست از شوق نور روی تو زد خنده آفتاب

3 اندر سماع در همه جا پرتو تو دید این بد سبب که جست پراکنده آفتاب

4 تو آب زندگانی و جانها گدای تست از آفتاب روی تو شد زنده آفتاب

1 دمادم می‌دهد ساقی لبالب ساغر جان را مگر یک دم برقص آرد سبک‌روحان عرفان را

2 مرا سامان هشیاری نخواهد بود، حمدالله که مست باده وحدت نه سر داند، نه سامان را

3 رقیب ما مسلمانان شد، به نو، اما نمی‌داند بدین باور نمی‌دارند قول نامسلمان را

4 اگر خواهی براندازی ز عالم شیوه تقوی به رقص آ و برافشان طره زلف پریشان را

1 عقل از عقیله خیزد، عشق از جنون و سودا یا رب، چه چاره سازم این درد را مداوا؟

2 عقلست در تفکر، عشقست در تحیر این عقل در تدبر، این عشق در علالا

3 عقلست در تکلف، عشقست در تالف عقلست در تمنا،عشقست در تولا

4 عقل استناد جوید،عاشق معاد جوید عقل اجتهاد جوید،عاشق رفیق اعلا

1 طلوع پرتو حسنست در جهان، اما خلاف مذهب و دین چیست؟ معنی اسما

2 بجان تو که هزاران هزار فرسنگست ز شهر عالم صورت بملک «اوادنا»

3 جهان پرست ازین آفتاب عالمتاب کجاست طلعت خورشید و چشم نابینا؟

4 ز شوق مستی عشق تو کف زنان گویم: «تنن تنن، تنن تن، تلا تلا تللا»

1 جان گنه کار است و مجرم، رحمت جانان کجاست؟ قصه طغیان ز حد شد، سوره غفران کجاست؟

2 محو گرداند گناه عالمی را در دمی یا رب آن موج کرم و آن بحر بی پایان کجاست؟

3 قصه فرعونیان از حد گذشت،ای پیر عقل طالب جان را خبر کن،موسی عمران کجاست؟

4 ظلمت بو جهل بگرفتست عالم سربسر درد بو دردا کجا شد؟ صفوت سلمان کجاست؟

1 دلم رابرد عشقت، «فات مافات » کجا یابم دگر؟ هیهات، هیهات

2 چنان گشتم ز حیرانی و مستی که نشناسم دو بیتی از تحیات

3 چه گویم شکر ساقی را؟ که جامی بجان بخشید و وارستم ز شهمات

4 ز مستی راز می گوییم و گویند: چه افتادش که می گوید خرافات؟

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی