آثار غالب دهلوی

صفحه 28 از 34
34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی

1 تا فصلی از حقیقت اشیا نوشته ایم آفاق را مرادف عنقا نوشته ایم

2 ایمان به غیب تفرقه ها ضمیر رفت از ضمیر ز اسما گذشته ایم و مسما نوشته ایم

3 عنوان رازنامه اندوه ساده بود سطر شکست رنگ به سیما نوشته ایم

4 قلزم فشانی مژه از پهلوی دل ست این ابر را برات به دریا نوشته ایم

1 بی خویشتن عنان نگاهش گرفته ایم از خود گذشته و سر راهش گرفته ایم

2 دل با حریف ساخته و ما ز سادگی بر مدعای خویش گواهش گرفته ایم

3 آوارگی سپرده به ما قهرمان شوق ما همتی ز گرد سپاهش گرفته ایم

4 از چشم ما خیال تو بیرون نمی رود گویی به دام تار نگاهش گرفته ایم

1 جلوه معنی به جیب وهم پنهان کرده‌ایم یوسفی در چارسوی دهر نقصان کرده‌ایم

2 پشت بر کوه است طاقت تکیه تا بر رحمت است کار دشوار است و ما بر خویش آسان کرده‌ایم

3 رنگ‌ها چون شد فراهم مصرفی دیگر نداشت خلد را نقش و نگار طاق نسیان کرده‌ایم

4 ناله را از شعله آیین چراغان بسته‌ایم گریه را از جوش خون تسبیح مرجان کرده‌ایم

1 بر لب یا علی سرای باده روانه کرده ایم مشرب حق گزیده ایم عیش مغانه کرده ایم

2 در رهت از پگه روان پیشتریم یک قدم حکم دوگانه داده ای ساز سه گانه کرده ایم

3 بو که به حشو بشنوی قصه ما و مدعی تازه ز رویداد شهر طرح فسانه کرده ایم

4 رغم رقیب یک طرف کوری چشم خویشتن ناوک غمزه ترا دیده نشانه کرده ایم

1 رفت بر ما آنچه خود ما خواستیم وایه از سلطان به غوغا خواستیم

2 دیگران شستند رخت خویش و ما تری دامن ز دریا خواستیم

3 دانش و گنجینه پنداری یکی ست حق نهان داد آنچه پیدا خواستیم

4 چون به خواهش کارها کردند راست خویش را سرمست و رسوا خواستیم

1 بیا که قاعده آسمان بگردانیم قضا به گردش رطل گران بگردانیم

2 ز چشم و دل به تماشا تمتع اندوزیم ز جان و تن به مدارا زیان بگردانیم

3 به گوشه ای بنشینیم و در فراز کنیم به کوچه بر سر ره پاسبان بگردانیم

4 اگر ز شحنه بود گیر و دار نندیشیم وگر ز شاه رسد ارمغان بگردانیم

1 بس که بپیچد به خویش جاده ز گمراهیم ره به درازی دهد عشوه کوتاهیم

2 شعله چکد غم کرا گل شکفد مزد کو شمع شبستانیم باد سحرگاهیم

3 جور بتان دلکش ست محو بداندیشیم پند کسان آتش ست داغ نکو خواهیم

4 گوشه ویرانه را آفت هر روزه ام منزل جانانه را فتنه ناگاهیم

1 سوخت جگر تا کجا رنج چکیدن دهیم رنگ شو ای خون گرم تا به پریدن دهیم

2 عرصه شوق تو را مشت غباریم ما تن چو بریزد ز هم هم به تپیدن دهیم

3 جلوه غلط کرده اند رخ بگشا تا ز مهر ذره و پروانه را مژده دیدن دهیم

4 سبزه ما در عدم تشنه برق بلاست در ره سیل بهار شرح دمیدن دهیم

1 ها، پری شیوه غزالان و ز مردم رمشان دل مردم به خم طره خم در خمشان

2 کافرانند جهانجوی که هرگز نبود طره حور دلاویزتر از پرچمشان

3 آشکارا کش و بدنام و نکونامی جوی آه از این طایفه وان کس که بود محرمشان

4 رشک بر تشنه تنها رو وادی دارم نه بر آسوده دلان حرم و زمزمشان

1 چون شمع رود شب همه شب دود ز سرمان زین گونه کرا روز به سر رفت؟ مگرمان

2 آذر بپرستیم و رخ از شعله نتابیم ای خوانده به سوی خود ازین راهگذرمان

3 در عشق تو ضرب المثل راهروانیم بگذار به ره خفته و از بیشه مبرمان

4 از بی خردی کوی ترا خلد شمردیم چونست که در کوی تو ره نیست دگرمان

آثار غالب دهلوی

34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی