آثار غالب دهلوی

صفحه 28 از 34
34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی

1 تن بر کرانه ضایع دل در میانه غافل چون غرقه ای که ماند رختش به سوی ساحل

2 داغم به شعله زایی انداز برق خاطف سعیم به نارسایی پرواز مرغ بسمل

3 ذوق شهادتم را دست قضا به حنا سیر سعادتم را پای ستاره در گل

4 اندیشه را سراسر حشری ست در برابر نظاره را دمادم برقی ست در مقابل

1 خون قطره قطره می چکد از چشم تر هنوز نگسسته ایم بخیه زخم جگر هنوز

2 با آن که خاک شد به سر راه انتظار پر می زند نفس به هوای اثر هنوز

3 تا خود پس از رسیدن قاصد چه رو دهد؟ خوش می کنم دلی به امید خبر هنوز

4 بختم ز بزم عیش به غربت فگند و من مستم چنان که پا نشناسم ز سر هنوز

1 دیدم آن هنگامه، بیجا خوف محشر داشتم خود همان شورست کاندر زیست در سر داشتم

2 طول روز محشر و تاب مهر ذوقی بود و بس جلوه برقی در ابر دامن تر داشتم

3 تا چه سنجم دوزخ و کوثر که من نیز این چنین آتشی در سینه و آبی به ساغر داشتم

4 دوش بر من عرض کردند آنچه در کونین بود زان همه کالای رنگارنگ دل برداشتم

1 هم به عالم ز اهل عالم بر کنار افتاده‌ام چون امام سبحه بیرون از شمار افتاده‌ام

2 ریزم از وصف رخت گل را شرر در پیرهن آتش رشکم به جان نوبهار افتاده‌ام

3 می‌فشانم بال و در بند رهایی نیستم طایر شوقم به دام انتظار افتاده‌ام

4 کار و بار موج با بحر است خودداری مجوی در شکست خویشتن بی‌اختیار افتاده‌ام

1 سوخت جگر تا کجا رنج چکیدن دهیم رنگ شو ای خون گرم تا به پریدن دهیم

2 عرصه شوق تو را مشت غباریم ما تن چو بریزد ز هم هم به تپیدن دهیم

3 جلوه غلط کرده اند رخ بگشا تا ز مهر ذره و پروانه را مژده دیدن دهیم

4 سبزه ما در عدم تشنه برق بلاست در ره سیل بهار شرح دمیدن دهیم

1 گفتم ز شادی نبودم گنجیدن آسان در بغل تنگم کشید از سادگی در وصل جانان در بغل

2 نازم خطر ورزیدنش وان هرزه دل لرزیدنش چینی به بازی بر جبین دستی به دستان در بغل

3 آه از تنک پیراهنی کافزون شدش تردامنی تا خوی برون داد از حیا گردید عریان در بغل

4 دانش به می درباخته خود را ز من نشناخته رخ در کنارم ساخته از شرم پنهان در بغل

1 دگر نگاه ترا مست ناز می‌خواهم حساب فتنه ز ایام باز می‌خواهم

2 وفا خوش است اگر داغ هم‌فنی بود زبانه‌های سمندرگداز می‌خواهم

3 گذشتم از گله در وصل فرصتم بادا زبان کوته و دست دراز می‌خواهم

4 گرفته خاطر از اسباب و سرخوشی باقی‌ست ترانه‌ای که نگنجد به ساز می‌خواهم

1 داغ تلخ گویانم لذت سم از من پرس محو تندخویانم حیرت رم از من پرس

2 موجی از شرابستم لختی از کبابستم شور من هم از من جوی سوز من هم از من پرس

3 نیست با غنودن ها برگ پر گشودن ها از عدم برون آمد سعی آدم از من پرس

4 نفس چون زبون گردد دیو را به فرمان گیر محرم سلیمانم نقش خاتم از من پرس

1 نه مرا دولت دنیا نه مرا اجر جمیل نه چو نمرود توانا نه شکیبا چو خلیل

2 با رقیبان کف ساقی به می ناب کریم با غریبان لب جیحون به دمی آب بخیل

3 بنه و بار به شبگیر درافگنده به راه آن که دانست سراسیمگی صبح رحیل

4 هان و هان ای گهرین پاره سیمین ساعد کز دم تیغ بلیسی به زبان خون قتیل

1 به خون تپم به سر رهگذر دروغ دروغ نشان دهم به رهت صد خطر دروغ دروغ

2 مرو به گفت بدآموز و بیمناک مباش من و ز ناله تلاش اثر دروغ دروغ

3 فریب وعده بوس و کنار یعنی چه؟ دهن دروغ دروغ و کمر دروغ دروغ

4 طراوت شکن جیب و آستینت کو ز نامه دم مزن ای نامه بر دروغ دروغ

آثار غالب دهلوی

34 اثر از غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار غالب دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی