سحرگهانکه ز گردون فروغ مهر از قاآنی قصیده 183
1. سحرگهانکه ز گردون فروغ مهر منیر
چو تیغ خسرو آفاق گشت عالمگیر
...
1. سحرگهانکه ز گردون فروغ مهر منیر
چو تیغ خسرو آفاق گشت عالمگیر
...
1. شراب تاک ننوشم دگر ز خمّ عصیر
شراب پاک خورم زین سپس ز خم غدیر
...
1. همی به چشم من آید که سوی حضرت میر
رسولی آید از ملک ری بشیر و نذیر
...
1. رسید نامهٔ دلدار دوشم از شیراز
دوان گرفتم و بوسیدم و نمودم باز
...
1. محمود ماه منکه غلامش بود ایاز
دیشب دعای میر بدینگونهکرد ساز
...
1. ناصرالدین شاه گیتی را منظم کرد باز
معنی اقبال و نصرت را مجسم کرد باز
...
1. شیرین پسرا خیز و بساط دگر انداز
مسند بهگذرگاه نسیم سحر انداز
...
1. رساند باد صبا مژدهٔ بهار امروز
ز توبه توبه نمودم هزار بار امروز
...
1. صباح عید که شد باغ و راغ عطرآمیز
طرب به مجمرهٔ روح گشت عنبربیز
...
1. کس مبادا چو من دلی زارش
که بود باژگونه هنجارش
...
1. مبارکباد هر عیدی بهخسرو خاصه نوروزش
بدین معنی که از شادی بود هر روز نوروزش
...
1. ز چشمم خون فرو ریزد به یاد چشم فتانش
پریشانخاطرم از عشق گیسوی پریشانش
...