6 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی

1 یا من علت بتربته رتبه النجف تو در شاهواری و خاک نجف صدف

2 بدرالدجا تویی ز طلوع و غروب تو بطحا گرفته نور نجف یافته شرف

3 گر دید بهر خاطرت از دیده آفتاب وز صدق گشته تیر دعای ترا هدف

4 قندیل نیست گرد حریم تو بهر طوف دلهای روشن است بهر سو کشیده صف

1 شد از شکوفه چمن را لطافتی حاصل نماند نامیه را از خزان گره در دل

2 به روزگار خزان چشم زخم دهر رسید طلسم سلطنت زمهریر شد باطل

3 نهفت از نظر دهر چهره اندوه صحیفه گل تر در میانه شد حائل

4 فشاند سیم شکوفه باب جوی درخت درخت گشت غنی آب جوی شد سائل

1 بر آنم که از دلبران بر کنم دل نه سهل است کار چنین رب سهل

2 تو توفیق ترک هوا بخش یارب که این شیوه آسان نماییست مشکل

3 دلا تا بکی سازد از ساده لوحی ترا صورت از معنی خویش غافل

4 کند همچو آیینه صورت پرستت بدین شکل نظاره هر شمائل

1 ای دل از غم مفکن رخنه بدیوار امل صبر کن کآخر هر کار بهست از اول

2 ناامیدی مکن از بد شدن کار که هست عقل را قاعده حسن امل حسن عمل

3 گر چه مشکل شدن کار ز دورست مدام مشکلی نیست که از دور نمی گردد حل

4 تو همانی که دم از فیض قناعت زده تو همانی که نداری گذار از حکم ازل

1 روشنست از سرخی روی شفق بر اهل حال این که او را هست در دل ذره از مهر حال

2 هر که مهر چارده معصوم دارد کامل است هست ماه چارده را هم ازان مهر این کمال

3 نیست دور چرخ جز بر منهج اثنا عشر ظاهر است این معنی از وفق حساب ماه و سال

4 هر شهنشاهی که دارد صدق با آل علی در نظام ملک او راهی ندارد اختلال

1 که یارب این روش آموخت در شفق بهلال که کرد یکجهتی و گرفت دامن آل

2 درین طریقه احسن به اندک ایامی بسان دولت آل علی گرفت کمال

3 زهی امام مبین و مقتدای انس و ملک که درگهش همه را هست قبله آمال

4 کسی که سایه آل علی پناهش نیست گر آفتاب بود روی می نهد بزوال

1 مرحبا ای قلم شمع شبستان خیال نامی نامیه پیغمبر معراج خیال

2 دستگیر فقرای ادب آموز ملوک مرجع اهل دل و ملجاء ارباب کمال

3 حسن معشوقه صورت ز تو عنبر گیوست چهره شاهد زیبا ز تو مشکین خط و خال

4 قد بر افراخته ساخته زیور حسن طره بر تافته یافته زیب جمال

1 سرم فدای تو ای خامه خجسته خصال غزال مشک فشان طایر معنبر بال

2 کلید گنج سعادت ستون خانه علم عصای موسی فکرت زبان طوطی حال

3 سرای دولت و اقبال را فروزان شمع ریاض معرفت و فضل را خجسته خصال

4 تویی مقدمه اسباب آفرینش کون تویی مقدمه صنع ایزد متعال

1 دلی دارم پر از خون چون صراحی از غم عالم حریفی کو که پیش او دلی خالی کنم یکدم

2 غمی دارم که گر میرم ز خاکم سر زند سبزه بصد فیض بهاران سبزه مشکل گر شود خرم

3 ملال خاطرم زایل نمی گردد اگر جمشید شود ساقی دهد می بهر دفع آن ز جام جم

4 مزاج شمع دارم نیستم بی گریه و سوزی حیات من دلی پر آتش است و دیده پر نم

1 باز در ملک جهان عدل برافراخت علم فلک افشاند ز دامان زمین گرد ستم

2 آفتاب طرب از اوج امل کرد طلوع ظلمت شام غم از صبح سعادت زده دم

3 وقت آن شد که امل خنده زند بر حرمان انتقامی کشد ایام بشادی از غم

4 کار عالم که نظام و نسق فطرت داشت شده بود از ستم ظلم حوادث در هم

آثار فضولی بغدادی

6 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی شعر مورد نظر پیدا کنید.