6 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی

1 ماییم درد پرور دنیای بی وفا با درد کرده خوشده مستغنی از دوا

2 هرگز نکرده درد دل اظهار ما طلب هر جا که دیده خط زده بر نسخه شفا

3 مطلق وفا ندیده ز ابنای روزگار بر خود در آرزوی وفا کرده صد جفا

4 وحشت گزیده از همه عالم چه جای غیر با خویش هم نگشته درین وحشت آشنا

1 منم ندیده ز ابنای روزگار وفا ولی کشیده ز هر یک هزار گونه جفا

2 منم چشیده بسی زهر غم ز بیدردان بدرد مرده و لب ناگشوده بهر دوا

3 منم کشیده قدم از بساط آزادی اسیر دام غم و مبتلای بند و بلا

4 نبود روز غمم همدمی بجز ناله ز ضعف قالبم آن نیز گشت ناپیدا

1 سجده خاک نجف مرغوب اهل عالم است چون نباشد سجده گه جایی که خاکش آدم است

2 قدر خواهی سیر صحرای نجف کن کز شرف بام رفعت را صفوف نقش ریکش سلم است

3 فیض جویی روی نه بر ریک دریای نجف کز صفا هر ذره اش سر چشمه صد زمزم است

4 هست زینت بخش صحرای نجف خطهای ریک یا طراز مهد حیدر گشته نقش ارقم است

1 طاعتی کان در حقیقت موجب قرب خداست طوف خاک درگه مظلوم دشت کربلاست

2 ای خوش آن مردم که بهر قوت نور نظر در نظر او را مدام آن قبله حاجت رواست

3 ای خوش آن طالب که در هنگام حاجت خواستن خاک راه کربلا در چشم او چون توتیاست

4 ای خوش آن زایر که او را در چنان حاجت گهی گه نماز بی رعونت گه نیاز بی ریاست

1 باز این لطف چه لطف است که در طبع هواست وین چه فیض فرح افزاست که در سیر صباست

2 آنچه فصل است تحریک نسیم سحری همه جا فیض رسان و همه را روح فزاست

3 روش ابر بر اوراق گوهر ریز جنبش باد بر اطراف چمن غالیه ساست

4 اگر دیده دل هست قدم نه در باغ حقه غنچه بدست آر که پر شهد و شفاست

1 نیست اهل درد را جز درگهت دارالشفا بی دوا دردی کزین درگه نمی یابد دوا

2 بود بی دردی مرا مانع ز ذوق وصل او بنده دردم که شد سوی تو دردم رهنما

3 نیست جز ما دردمندی کز تو درمانی نیافت غالبا واقف نه از دردمندیهای ما

4 درد ما را می دهد درمان لب لعلت مگر کرده در حکمت ارسطوی زمان را اقتدا

1 روی الم باز سوی کربلاست رغبت بیمار بدارالشفاست

2 گرد ره بادیه کربلا مخبر مظلومی آل عباست

3 زین سبب از دیده اهل نظر اشک فشاننده تر از توتیاست

4 ذکر لب تشنه شاه شهید شهد شفای دل بیمار ماست

1 گل آمد باز گلشن فکر لطف از جنان دارد زمین از سبزه نو حیز رنگ آسمان دارد

2 فکنده در چمن آب روان بر پیچ و خم راهی چمن با آب حکم آسمان و کهکشان دارد

3 ز برک لاله هر دم قطره قطره می چکد شبنم چو محبوبان گلرخ لاله لعل درفشان دارد

4 ربوده آب چون آیینه عکس غنچه از گلبن چو خوبان سمنبر آب شکل دلستان دارد

1 یا من علت بتربته رتبه النجف تو در شاهواری و خاک نجف صدف

2 بدرالدجا تویی ز طلوع و غروب تو بطحا گرفته نور نجف یافته شرف

3 گر دید بهر خاطرت از دیده آفتاب وز صدق گشته تیر دعای ترا هدف

4 قندیل نیست گرد حریم تو بهر طوف دلهای روشن است بهر سو کشیده صف

1 زهی دمادم ببوی زلفت مذاق خوش دماغ من تر مرا زمانی مباد بیرون خیالت از دل هوایت از سر

2 زلال وصلت شراب کوثر حریم کویت فضای جنت بلای هجرت عذاب دوزخ شب فراقت صباح محشر

3 تویی بتان را شکسته رونق گل از تو برده هزار خجلت گلی تو اما گل سخن گو بتی تو اما بت سمنبر

4 بدور حسنت شده فسانه به بت پرستی هزار مؤمن بتیغ عشقت بریده الفت به طاعت بت هزار کافر

آثار فضولی بغدادی

6 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی شعر مورد نظر پیدا کنید.