1 بسان چنگ بصد پرده می نهفتم راز فغان که ناله بی اختیار شد غماز
2 مرا چو نی غم غربت به ناله می آرد کجاست همدم و غمخواری غریب نواز
3 مراست سینه چو قاپر از هوای بتان دلی نهفته ز بیداد مردم ناساز
4 سزد که گر بنوازش کنند پرسش حال به شرح راز برآید زهر رکم آواز
1 سرم فدای تو ای خامه خجسته خصال غزال مشک فشان طایر معنبر بال
2 کلید گنج سعادت ستون خانه علم عصای موسی فکرت زبان طوطی حال
3 سرای دولت و اقبال را فروزان شمع ریاض معرفت و فضل را خجسته خصال
4 تویی مقدمه اسباب آفرینش کون تویی مقدمه صنع ایزد متعال
1 بتحریک هوا برگ رزان در باغ ریزان شد بهر سو صفحه بهر خط سبزه زر افشان شد
2 بموج گلشن و برگ درخت از گردباد غم نشسته بود گردی سر بسر شسته بباران شد
3 مگر باد از بهار آورد پیغامی که شاخ گل ز برگ آن رخت زر بفت که . . .ان شد
4 ز وی سیم فراوان شکوفه شد نهان حالا خزان بگشاد بر عالم خزانه زر فراوان شد
1 ای دل از غم مفکن رخنه بدیوار امل صبر کن کآخر هر کار بهست از اول
2 ناامیدی مکن از بد شدن کار که هست عقل را قاعده حسن امل حسن عمل
3 گر چه مشکل شدن کار ز دورست مدام مشکلی نیست که از دور نمی گردد حل
4 تو همانی که دم از فیض قناعت زده تو همانی که نداری گذار از حکم ازل
1 رسید عید که عقد ملال بگشاید در فرح بکلید هلال بگشاید
2 رسید وقت که دوران ز وقت خوشحالی دری بروی دل اهل حال بگشاید
3 بتشنگان بیابان شوق خضر امل ره تلاقی عذب زلال بگشاید
4 گرسنگان ره کعبه توکل را زمانه خوان عموم نوال بگشاید
1 سپیده دم که شد از اختلاط لیل و نهار ره مخالطه میش گرگ را دشوار
2 میان سبزه تر بود در چرا رمه رسید گرگی و نگذاشت زان رمه آثار
3 ز مهد خاک گشوده بگرم مهری چرخ گرفت دایه صفت طفل مهر را بکنار
4 نمود طلعت خورشید و شد ستاره نهان چنانکه از اثر خان عرب نمود فرار
1 فلک ز دور مخالف مگر پشیمان شد که هرچه در دل ما بود عاقبت آن شد
2 مقیم زاویه محنت و بلا نشدیم مقام راحت ما خاک درگه خان شد
3 ای آفتاب فلک سایه خان فرخ رخ که از قضا همه دشوار بر تو آسان شد
4 دمی که حیمه برون زد سپاهت از بغداد دل تمامی اهل عراق لرزان شد
1 بر آنم که از دلبران بر کنم دل نه سهل است کار چنین رب سهل
2 تو توفیق ترک هوا بخش یارب که این شیوه آسان نماییست مشکل
3 دلا تا بکی سازد از ساده لوحی ترا صورت از معنی خویش غافل
4 کند همچو آیینه صورت پرستت بدین شکل نظاره هر شمائل
1 مرحبا ای قلم شمع شبستان خیال نامی نامیه پیغمبر معراج خیال
2 دستگیر فقرای ادب آموز ملوک مرجع اهل دل و ملجاء ارباب کمال
3 حسن معشوقه صورت ز تو عنبر گیوست چهره شاهد زیبا ز تو مشکین خط و خال
4 قد بر افراخته ساخته زیور حسن طره بر تافته یافته زیب جمال
1 هر که در بزم بلا جام توکل در کشید از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید
2 نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید
3 طالب نام نکو را نیست باکی از بلا گنج گر باید نباید بیمی از اژدر کشید
4 هر که جایز دید بهر مهر صرف نقد جان بی تردد نو عروس ملک را در بر کشید