6 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی

1 فلک ز دور مخالف مگر پشیمان شد که هرچه در دل ما بود عاقبت آن شد

2 مقیم زاویه محنت و بلا نشدیم مقام راحت ما خاک درگه خان شد

3 ای آفتاب فلک سایه خان فرخ رخ که از قضا همه دشوار بر تو آسان شد

4 دمی که حیمه برون زد سپاهت از بغداد دل تمامی اهل عراق لرزان شد

1 رسید عید که عقد ملال بگشاید در فرح بکلید هلال بگشاید

2 رسید وقت که دوران ز وقت خوشحالی دری بروی دل اهل حال بگشاید

3 بتشنگان بیابان شوق خضر امل ره تلاقی عذب زلال بگشاید

4 گرسنگان ره کعبه توکل را زمانه خوان عموم نوال بگشاید

1 هر که در بزم بلا جام توکل در کشید از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید

2 نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید

3 طالب نام نکو را نیست باکی از بلا گنج گر باید نباید بیمی از اژدر کشید

4 هر که جایز دید بهر مهر صرف نقد جان بی تردد نو عروس ملک را در بر کشید

1 زهی دمادم ببوی زلفت مذاق خوش دماغ من تر مرا زمانی مباد بیرون خیالت از دل هوایت از سر

2 زلال وصلت شراب کوثر حریم کویت فضای جنت بلای هجرت عذاب دوزخ شب فراقت صباح محشر

3 تویی بتان را شکسته رونق گل از تو برده هزار خجلت گلی تو اما گل سخن گو بتی تو اما بت سمنبر

4 بدور حسنت شده فسانه به بت پرستی هزار مؤمن بتیغ عشقت بریده الفت به طاعت بت هزار کافر

1 سحر که عامل دین را فزود رونق کار فکند بیم هوا لرزه در تن اشجار

2 مگو جمیله مهرست در کنار زمین مگو سفیدی برفست بر سر کهسار

3 یکی کشیده همه شب مشقت سرما کنار منقل آتش گرفته روز قرار

4 یکی نشسته همه شب میانه باران بر آفتاب فکندست صبحدم دستار

1 سپیده دم که شد از اختلاط لیل و نهار ره مخالطه میش گرگ را دشوار

2 میان سبزه تر بود در چرا رمه رسید گرگی و نگذاشت زان رمه آثار

3 ز مهد خاک گشوده بگرم مهری چرخ گرفت دایه صفت طفل مهر را بکنار

4 نمود طلعت خورشید و شد ستاره نهان چنانکه از اثر خان عرب نمود فرار

1 سپیده دم ز می لعل جوی جام بلور خواص کوثر کاس و مزاجها کافور

2 ز عقد سبحه مجو نشئه صفای درون که هست منشا آن ذوق دانه انگور

3 نیازمندی مستی که از سر عجز است به از نماز فقیهی که سر نهد بغرور

4 ریاض میکده خوش روضه ایست یافته زیب بساقیان چو غلمان و شاهدان چو حور

1 هزار شکر که تقدیر شد زمانه نواز زمانه را به صلاح خلل نماند باز

2 نماند آنکه زند مقصد از تعلل دم نماند آنکه کند کام بر توقع باز

3 گذشت دامن اقبال را کف حرمان بسیل نیل امانی نشست آتش آز

4 گذشت آنکه گشاید زمان زمان ز حیل هزار شعبده را در سپهر شعبده باز

1 بسان چنگ بصد پرده می نهفتم راز فغان که ناله بی اختیار شد غماز

2 مرا چو نی غم غربت به ناله می آرد کجاست همدم و غمخواری غریب نواز

3 مراست سینه چو قاپر از هوای بتان دلی نهفته ز بیداد مردم ناساز

4 سزد که گر بنوازش کنند پرسش حال به شرح راز برآید زهر رکم آواز

1 دلم دُرجی‌ست اسرار سخن دُرهای غلتانش فضای علم دریا فیض حق باران نیسانش

2 تعالی الله چه درهای لطیف آبدارست این که زیب گوش و گردن می کند ابکار عرفانش

3 رهی دارد زبان گویا سوی این درج و آن دریا که بی امساک می بینیم هر ساعت در افشانش

4 زبانست آنکه انسانیش می خوانند اهل دل که حیوان تا نمی گوید نمی گویند انسانش

آثار فضولی بغدادی

6 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی شعر مورد نظر پیدا کنید.