6 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی

1 بسان چنگ بصد پرده می نهفتم راز فغان که ناله بی اختیار شد غماز

2 مرا چو نی غم غربت به ناله می آرد کجاست همدم و غمخواری غریب نواز

3 مراست سینه چو قاپر از هوای بتان دلی نهفته ز بیداد مردم ناساز

4 سزد که گر بنوازش کنند پرسش حال به شرح راز برآید زهر رکم آواز

1 سرم فدای تو ای خامه خجسته خصال غزال مشک فشان طایر معنبر بال

2 کلید گنج سعادت ستون خانه علم عصای موسی فکرت زبان طوطی حال

3 سرای دولت و اقبال را فروزان شمع ریاض معرفت و فضل را خجسته خصال

4 تویی مقدمه اسباب آفرینش کون تویی مقدمه صنع ایزد متعال

1 بتحریک هوا برگ رزان در باغ ریزان شد بهر سو صفحه بهر خط سبزه زر افشان شد

2 بموج گلشن و برگ درخت از گردباد غم نشسته بود گردی سر بسر شسته بباران شد

3 مگر باد از بهار آورد پیغامی که شاخ گل ز برگ آن رخت زر بفت که . . .ان شد

4 ز وی سیم فراوان شکوفه شد نهان حالا خزان بگشاد بر عالم خزانه زر فراوان شد

1 ای دل از غم مفکن رخنه بدیوار امل صبر کن کآخر هر کار بهست از اول

2 ناامیدی مکن از بد شدن کار که هست عقل را قاعده حسن امل حسن عمل

3 گر چه مشکل شدن کار ز دورست مدام مشکلی نیست که از دور نمی گردد حل

4 تو همانی که دم از فیض قناعت زده تو همانی که نداری گذار از حکم ازل

1 رسید عید که عقد ملال بگشاید در فرح بکلید هلال بگشاید

2 رسید وقت که دوران ز وقت خوشحالی دری بروی دل اهل حال بگشاید

3 بتشنگان بیابان شوق خضر امل ره تلاقی عذب زلال بگشاید

4 گرسنگان ره کعبه توکل را زمانه خوان عموم نوال بگشاید

1 سپیده دم که شد از اختلاط لیل و نهار ره مخالطه میش گرگ را دشوار

2 میان سبزه تر بود در چرا رمه رسید گرگی و نگذاشت زان رمه آثار

3 ز مهد خاک گشوده بگرم مهری چرخ گرفت دایه صفت طفل مهر را بکنار

4 نمود طلعت خورشید و شد ستاره نهان چنانکه از اثر خان عرب نمود فرار

1 فلک ز دور مخالف مگر پشیمان شد که هرچه در دل ما بود عاقبت آن شد

2 مقیم زاویه محنت و بلا نشدیم مقام راحت ما خاک درگه خان شد

3 ای آفتاب فلک سایه خان فرخ رخ که از قضا همه دشوار بر تو آسان شد

4 دمی که حیمه برون زد سپاهت از بغداد دل تمامی اهل عراق لرزان شد

1 بر آنم که از دلبران بر کنم دل نه سهل است کار چنین رب سهل

2 تو توفیق ترک هوا بخش یارب که این شیوه آسان نماییست مشکل

3 دلا تا بکی سازد از ساده لوحی ترا صورت از معنی خویش غافل

4 کند همچو آیینه صورت پرستت بدین شکل نظاره هر شمائل

1 مرحبا ای قلم شمع شبستان خیال نامی نامیه پیغمبر معراج خیال

2 دستگیر فقرای ادب آموز ملوک مرجع اهل دل و ملجاء ارباب کمال

3 حسن معشوقه صورت ز تو عنبر گیوست چهره شاهد زیبا ز تو مشکین خط و خال

4 قد بر افراخته ساخته زیور حسن طره بر تافته یافته زیب جمال

1 هر که در بزم بلا جام توکل در کشید از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید

2 نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید

3 طالب نام نکو را نیست باکی از بلا گنج گر باید نباید بیمی از اژدر کشید

4 هر که جایز دید بهر مهر صرف نقد جان بی تردد نو عروس ملک را در بر کشید

آثار فضولی بغدادی

6 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی فضولی بغدادی شعر مورد نظر پیدا کنید.