7 اثر از جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ابوالقاسم فردوسی / شاهنامه ابوالقاسم فردوسی / جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب در شاهنامه

جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 فرستادهٔ شاه چون بازگشت همه شهر مکران پرآواز گشت

2 زمین کوه تا کوه لشکر گرفت همه تیز و مکران سپه برگرفت

3 بیاورد پیلان جنگی دویست تو گفتی که اندر زمین جای نیست

4 از آواز اسبان و جوش سپاه همی ماه بر چرخ گم کرد راه

1 از آن پس چنان بد که افراسیاب همی بود هر جای بی‌خورد و خواب

2 نه ایمن به جان و نه تن سودمند هراسان همیشه ز بیم گزند

3 همی از جهان جایگاهی بجست که باشد به جان ایمن و تن‌درست

4 به نزدیک بردع یکی غار بود سر کوه غار از جهان نابسود

1 پس آگاهی آمد به افراسیاب که شاه جهاندار بگذاشت آب

2 شنیده همی داشت اندر نهفت بیامد شب تیره با کس نگفت

3 جهاندیدگان را هم آنجا بماند دلی پر ز تیمار تنها براند

4 چو کیخسرو آمد به گنگ اندرون سری پر ز تیمار دل پر ز خون

1 فرستادهٔ شاه چون بازگشت همه شهر مکران پرآواز گشت

2 زمین کوه تا کوه لشکر گرفت همه تیز و مکران سپه برگرفت

3 بیاورد پیلان جنگی دویست تو گفتی که اندر زمین جای نیست

4 از آواز اسبان و جوش سپاه همی ماه بر چرخ گم کرد راه

1 به جیحون گذر کرد بر سوی بلخ چشیده ز گیتی بسی شور و تلخ

2 به بلخ اندرون بود یک ماه شاه سر ماه بر بلخ بگزید راه

3 به هر شهر در نامور مهتری بماندی سرافراز با لشکری

4 ببستند آذین به بیراه و راه به جایی که بگذشت شاه و سپاه

1 چنان بد که گودرز کشوادگان همی رفت با گیو و آزادگان

2 گرازان و پویان به نزدیک شاه به دریا درون کرد چندی نگاه

3 به چشم آمدش هوم با آن کمند نوان بر لب آب بر مستمند

4 همان گونه آب را تیره دید پرستنده را دیدگان خیره دید

1 از آن پس چنان بد که افراسیاب همی بود هر جای بی‌خورد و خواب

2 نه ایمن به جان و نه تن سودمند هراسان همیشه ز بیم گزند

3 همی از جهان جایگاهی بجست که باشد به جان ایمن و تن‌درست

4 به نزدیک بردع یکی غار بود سر کوه غار از جهان نابسود

1 بیامد جهاندار با تیغ تیز سری پر ز کینه دلی پر ستیز

2 چنین گفت بی‌دولت افراسیاب که این روز را دیده بودم به خواب

3 سپهر بلند ار فراوان کشید همان پردهٔ رازها بردرید

4 به آواز گفت ای بد کینه جوی چرا کشت خواهی نیا را بگوی

1 چو با ایمنی گشت کاووس جفت همه راز دل پیش یزدان بگفت

2 چنین گفت کای برتر از روزگار تو باشی به هر نیکی آموزگار

3 ز تو یافتم فر و اورنگ و بخت بزرگی و دیهیم و هم تاج و تخت

4 تو کردی کسی را چو من بهرمند ز گنج و ز تخت و ز نام بلند

1 سر هفته را زال و رستم به هم رسیدند بی‌کام دل پر ز غم

2 چو ایرانیان آگهی یافتند همه داغ دل پیش بشتافتند

3 چو رستم پدید آمد و زال زر همان موبدان فراوان هنر

4 هر آن کس که بود از نژاد زرسب پذیره شدن را بیاراست اسب

آثار ابوالقاسم فردوسی

7 اثر از جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.