چو بهری ز تیره از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 45
1. چو بهری ز تیره شب اندر چمید
کی نامور پیش چشمه رسید
...
1. چو بهری ز تیره شب اندر چمید
کی نامور پیش چشمه رسید
...
1. و زآن پس بخوردند چیزی که بود
ز خوردن سوی خواب رفتند زود
...
1. چو لهراسب آگه شد از کار شاه
ز لشکر که بودند با او براه
...