1 بر این گونه تا سالیان گشت شست جهان شد همه شاه را زیردست
2 پراندیشه شد مایهور جان شاه از آن رفتن کار و آن دستگاه
3 همی گفت ویران و آباد بوم ز چین و ز هند و ز توران و روم
4 هم از خاوران تا در باختر ز کوه و بیابان وز خشک و تر
1 جهاندار شد پیش برتر خدای همی خواست تا باشدش رهنمای
2 همی گفت کای کردگار سپهر فروزندهٔ نیکی و داد و مهر
3 از این شهریاری مرا سود نیست گر از من خداوند خشنود نیست
4 ز من نیکوی گر پذیرفت و زشت نشستن مرا جای ده در بهشت
1 چو یک هفته بگذشت ننمود روی برآمد یکی غلغل و گفتگوی
2 همه پهلوانان شدند انجمن بزرگان فرزانه و رای زن
3 چو گودرز و چون طوس نوذرنژاد سخن رفت چندی ز بیداد و داد
4 ز کردار شاهان برتر منش ز یزدان پرستان وز بدکنش
1 چو با ایمنی گشت کاووس جفت همه راز دل پیش یزدان بگفت
2 چنین گفت کای برتر از روزگار تو باشی به هر نیکی آموزگار
3 ز تو یافتم فر و اورنگ و بخت بزرگی و دیهیم و هم تاج و تخت
4 تو کردی کسی را چو من بهرمند ز گنج و ز تخت و ز نام بلند
1 شب و روز یک هفته بر پای بود تن آنجا و جانش دگر جای بود
2 سر هفته را گشت خسرو نوان به جای پرستش نماندش توان
3 به هشتم ز جای پرستش برفت بر تخت شاهی خرامید تفت
4 همه پهلوانان ایران سپاه شگفتی فرومانده از کار شاه
1 شهنشاه بر تخت زرین نشست یکی گرزهٔ گاوپیکر بدست
2 بیک دست او زال و رستم بهم چو پیل سرافراز و شیر دژم
3 بدست گر طوس و گودرز و گیو دگر بیژن گرد و رهام نیو
4 نهاده همه چهر بر چشم شاه بدان تا چه گوید ز کار سپاه
1 سر هفته را زال و رستم به هم رسیدند بیکام دل پر ز غم
2 چو ایرانیان آگهی یافتند همه داغ دل پیش بشتافتند
3 چو رستم پدید آمد و زال زر همان موبدان فراوان هنر
4 هر آن کس که بود از نژاد زرسب پذیره شدن را بیاراست اسب
1 غمی شد دل ایرانیان را ز شاه همه خیره گشتند و گم کرده راه
2 چو بشنید زال این سخن بردمید یکی باد سرد از جگر برکشید
3 به ایرانیان گفت کاین رای نیست خرد را به مغز اندرش جای نیست
4 که تا من ببستم کمر بر میان پرستندهام پیش تخت کیان
1 چو کیخسرو آن گفت ایشان شنید زمانی بیاسود و اندر شمید
2 پراندیشه گفت ای جهاندیده زال به مردی بیاندازه پیموده سال
3 اگر سرد گویمت بر انجمن جهاندار نپسندد این بد ز من
4 دگر آن که رستم شود دردمند ز درد وی آید به ایران گزند
1 چو بشنید خسرو ز دستان سخن یکی دانشی پاسخ افگند بن
2 بدو گفت کای پیر پاکیزه مغز همه رای و گفتارهای تو نغز
3 ز گاه منوچهر تا این زمان نهای جز بیآزار و نیکی گمان
4 همان نامور رستم پیلتن ستون کیان نازش انجمن