مرا از فایز ترانهی فایز بر اساس نسخهای دیگر 25
1. مرا جان، هجر جانان بر لب آمد
هزاران بار مردم تا شب آمد
...
1. مرا جان، هجر جانان بر لب آمد
هزاران بار مردم تا شب آمد
...
1. به من امشب نوای نی اثر کرد
دل ریش من از تو ریشتر کرد
...
1. فلک آخر جدا از یارم افکند
چو بلبل دور از این گلزارم افکند
...
1. لبش چون غنچه بشکفته باشد
که گفتارم دگر ناگفته باشد
...
1. مرا سرو قدرت بی عقل و دین کرد
و یا گلبرگ رخسارت چنین کرد؟
...
1. نه هر کالا بود هر کس خریدار
کشاورزی چه داند در شهوار
...
1. به هر منزل که نامم آورد یار
شود در دم دل زارم خبردار
...
1. سحر عطر خوش گیسوی دلدار
مرا از خواب نوشین کرد بیدار
...
1. مرا جز زلف و رخسار تو دلبر
نه هندم دلنشین باشد نه کشمر
...
1. بگردم گرد گیتی همچو پرگار
مگر یابم نشان از منزل یار
...
1. مخوان مرغ سحر ترسم که دلدار
شود آن نازنین از خواب بیدار
...
1. بت قدسی سرشت حور منظر
مکش بر خاک دامان مطهر
...