1 دو خیل فتنه از زیر سر تست جهانی پایمال لشکر تست
2 نه فایز، عالم از این چشم و ابرو قتیل تیر و تیغ خنجر تست
1 مبر ای دل به زلف یار انگشت بدین گیسو منه زینهار انگشت
2 بیندیش ای دل فایز، حذر کن منه اندر دهان مار انگشت
1 سحر بلبل به گل این داستان داشت شکایتها ز جور باغبان داشت
2 ... گهی ناله، گهی آه و فغان داشت
1 مه حوری و شم قدسی جمالست رخش خورشید، ابرویش هلالست
2 لب و دندان و چشم یار فایز پری آیین، ملک سیما همالست
1 کشم تا چند جانا انتظارت؟ نشینم تا به کی در رهگذارت؟
2 وطن سازد سر راه تو فایز که تاگیرم دوباره در کنارت
1 بتا مرغی چو من بی بال و پرنیست دریغا همچو من خونین جگر نیست
2 فتاده فایز اندر دام صیاد رهایی یافتن بهرم دگرنیست
1 رخ و چشم و لب و قد رسایت مرا انداخت در دام بلایت
2 اگر زین ورطه فایز در برد جان کنم جان و دل و تن را فدایت
1 زهندوستان سپه افواج افواج همه اقلیم دلها کرده تاراج
2 دل فایز فدای چین زلفش زهندوستان به ماچین می برد باج
1 سحر شور نگارم در سر افتاد دلم در فکر زلف دلبر افتاد
2 دل فایز به عزم دستبردی که از زلفش زند در لشکر افتاد
1 زمن اوقاوت برنایی مپرسید حدیث جور تنهایی مپرسید
2 جفای بیوفایان کشت فایز وفا از یار هر جایی مپرسید