1 مسلسل حلقه حلقه زلف خوشبوش کمند آسا فکنده بر سر دوش
2 ربوده دل ز فایز پنج حسنش رخ و چشم و لب و دندان و ابروش
1 گهی که یادم آمد صحبت یار لب و دندان و چشم و زلف و رخسار
2 زمین تر شد ز آب چشم فایز بسوزد عالم از آه شرربار
1 تو را دل می دمد کاین سنبل تر معذب داریش دایم در آذر
2 دل فایز فدای پیچ زلفت که از حکمت نمی پیچد گهی سر
1 پس از مرگم بگو با گلعذاران به خاکم بگذرند چون سوگواران
2 به آیین نوا این چامه خوانند که:«فایز رفت ملحق شد به یاران»
1 خودم این جا دلم در پیش دلبر خدایا این سفر کی می رود سر
2 خدایا کن سفر آسان به فایز که بیند بار دیگر روی دلبر
1 ذلیل و زار و بیمارم نمودی به پیش دشمنان خوارم نمودی
2 گرفتی برقع از رو پیش فایز به تار مو گرفتارم نمودی
1 دو گیسویت فتاده چون سیه مار اشاره می کنی هر دم به دلدار
2 اگر خواهی که فایز بنده گردد نقاب از گوشه مهتاب بردار
1 سحرگه ز آرزوی شوق دیدار کشاندم خویش بر بالین دلدار
2 ادب نگذاشت فایز بوسدش لب همی سودم به زلفش چشم خونبار
1 دل من همچو هدهد در سبا شد خیالم چون سلیمان در قفا شد
2 دل فایز ز استحضار بلقیس مثال آصف بن برخیا شد
1 دلا دلدارت آمد با خبر باش زتشویش جدایی بر حذر باش
2 دل فایز شده فارغ ز هجران دلا آسوده بی شور و شرر باش