رخ تو کعبه و محراب ابروت از فایز بیتی 25
1. رخ تو کعبه و محراب ابروت
صفا و مروه این چشمان جادوت
...
1. رخ تو کعبه و محراب ابروت
صفا و مروه این چشمان جادوت
...
1. دل من همچو رستم در عتابست
چو توران ملک سلم از او خرابست
...
1. گهی دل مسکنش در کنج لبهات
گهی در حلقه زلف چلیپات
...
1. اگر دانی که فردا محشری نیست
سئوال و پرسش و پیغمبری نیست
...
1. رخ تو آتش و زلف تو دود است
مرا زین سردمهریها چه سود است؟
...
1. اگر از رخ براندازی نقابت
کنند مردم خیال آفتابت
...
1. کنم مدح خم ابروت یا روت
نهم نام لبت یاقوت یا قوت
...
1. رخت تا در نظر می آرم ای دوست
خودم را زنده می پندارم ای دوست
...
1. هر آن کس عاشق است از دور پیداست
لبش خشک و دو چشمش مست و شیداست
...
1. دلا امشب نه وقت قال و قیل است
نه هنگام حکایات طویل است
...
1. خداوندا جوانیم بسر رفت
درخت شادکامی بی ثمر رفت
...
1. جهان رفت و جوانی و چمن رفت
گل نسرین و سرو و یاسمن رفت
...