از پی تهنیت روز نو آمد از فرخی سیستانی قصیده 186
1. از پی تهنیت روز نو آمد برشاه
سده فرخ روز دهم بهمن ماه
...
1. از پی تهنیت روز نو آمد برشاه
سده فرخ روز دهم بهمن ماه
...
1. زمانه رغم مرا ای به رخ ستیزه ماه
خطی کشید بر آن عارض سپید سیاه
...
1. به جان تو که نیارم تمام کرد نگاه
ز بیم چشم رسیدن بدان دو چشم سیاه
...
1. ای رسانیده مرا حشمت و جاه تو به جاه
فضل و کردار تو بگرفته ز ماهی تا ماه
...
1. آن سمن عارض من کرد بناگوش سیاه
دو شب تیره بر آورد زد وگوشه ماه
...
1. ای صورت بهشتی در صدره بهایی
هرگزمباد روزی از تو مرا جدایی
...
1. یکی گوهری چون گل بوستانی
نه زر وبه دیدار چون زرکانی
...
1. هنگام گلست ای به دو رخ چون گل خود روی
همرنگ رخ خویش به باغ اندر گل جوی
...
1. مهرگان آمد و سیمرغ بجنبید از جای
تا کجا پرزند امسال و کجا دارد رای
...
1. ای دوست به صدگونه بگردی به زمانی
گه خوش سخنی گیری و گه تلخ زبانی
...
1. به من باز گردای چوجان و جوانی
که تلخست بی تو مرا زندگانی
...
1. همی سراید چنگ آن نگار چنگسرای
نبید باید و خالی ز گفتگوی سرای
...