23 اثر از قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی

1 دوست دارم کودک سیمین‌برِ بیجاده لب هر کجا زیشان یکی بینی مرا آنجا طلب

2 خاصه با روی سپید و پاک چون تابنده روز خاصه با موی سیاه و تیره چون تاریک شب

3 هر که را زینگونه باشد ماهرویی مشکموی نیست معذور، ار بیاساید زمانی از طرب

4 تا ستاده ست از دو چشمش بر نباید داشت چشم تا نشسته ست از دو لعلش بر نشاید داشت لب

1 من ندانم که عاشقی چه بلاست هر بلایی که هست عاشق راست

2 زرد و خمیده گشتم از غم عشق دو رخ لعل فام و قامت راست

3 کاشکی دل نبودیم که مرا اینهمه درد وسختی از دل خاست

4 دل بود جای عشق و چون دل شد عشق را نیز جایگاه کجاست

1 باغ دیبا رخ پرند سلب لعبگر گشت و لعبهایش عجب

2 گه دهد آب را زگل خلعت گاهی از آب لاله را مرکب

3 گه بهشتی شود پر از حورا گه سپهری شود پر از کوکب

4 بیرم سبز بر فکنده بلند شاخ او کرده بسدین مشجب

1 ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست

2 از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست

3 فضل ترا همی نبود منتهی پدید آنرا که از شماره برون شد چه منتهاست

4 چوگان زدی بشادی با بندگان خویش چوگان زدن ز خلق جهان مر ترا سزاست

1 سپیده دم که هوا بر درید پرده شب بر آمد از سرکه روز با ردای قصب

2 سپید روز سپه روی داده بود به چین شب سیاه سپه روی داده سوی حلب

3 چنان سیاه وشی اندکی سپید بروی چو زنگیی که بخنده گشاده باشد لب

4 همی فروشد شمامه ای ز مشک سیاه همی بر آمد شمعی ز عنبر اشهب

1 ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست ازهمه ترکان چون ترک من امروز کجاست

2 مشک با زلف سیاهش نه سیاهست و نه خوش سرو با قد بلندش نه بلندست و نه راست

3 همه نازیدن آن ماه بدیدار منست همه کوشیدن آن ترک بمهر و بوفاست

4 او سمن سینه و نوشین لب و شیرین سخنست مشتری عارض و خورشید رخ و زهره لقاست

1 ای وعده تو چون سر زلفین تو نه راست آن وعده های خوش که همی کرده ای کجاست

2 با من همه حدیث وفا داشتی عجب آگه نبوده ام که ترا پیشه جز وفاست

3 دل بر تو بستم و بتو بس کردم از جهان وندر جهان ز من دل من دیدن تو خواست

4 چون دشمنان کرانه گرفتی ز دوستان تا قول دشمنان من اندر تو گشت راست

1 نیگلون پرده برکشید هوا باغ بنوشت مفرش دیبا

2 آبدان گشت نیلگون رخسار و آسمان گشت سیمگون سیما

3 چون بلور شکسته، بسته شود گر براندازی آب را بهوا

4 لوح یاقوت زرد گشت بباغ بر درختان صحیفه مینا

1 بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا

2 چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا

3 ببارید و زهم بگسست و گردان گشت بر گردون چو پیلان پراکنده میان آبگون صحرا

4 تو گفتی گرد زنگارست بر آیینه چینی تو گفتی موی سنجابست بر پیروزه گون دیبا

1 همی تا خسرو غازی خداوند جهان باشد جهان چون ملکش آبادان و چون بختش جوان باشد

2 چنان باشد جهان همواره تا شاه اندران باشد ازیرا کو فرشته ست و فرشته در جنان باشد

3 بهار از عارض خوبش همانا نسبتی دارد که ایدون دلگشا و دلپذیر و دلستان باشد

4 بهار امسال پنداری که از بزمش برون آید که خوب آید چنان چون مهر یکدل دوستان باشد

آثار فرخی سیستانی

23 اثر از قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی