ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای از عراقی غزل 227
1. ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو
سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو
1. ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو
سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو
1. ای آرزوی جان و دلم ز آرزوی تو
بیمار گشته به نشود جز به بوی تو
1. ای همه میل دل من سوی تو
قبلهٔ جان چشم تو و ابروی تو
1. ترک من، ای من غلام روی تو
جمله ترکان جهان هندوی تو
1. آن مونس غمگسار جان کو؟
و آن شاهد جان انس و جان کو؟
1. ساقی، قدحی می مغان کو؟
مطرب غزل تر روان کو؟
1. مانا دمید بوی گلستان صبح گاه
کاواز داد مرغ خوشالحان صبحگاه
1. ای جمالت برقع از رخ ناگهان انداخته
عالمی در شور و شوری در جهان انداخته
1. ای راحت روح هر شکسته
بخشای به لطف بر شکسته
1. ای در میان جانم گنجی نهان نهاده
بس نکتههای معنی اندر زبان نهاده
1. ای هر دهن ز یاد لبت پر عسل شده
در هر دهن خوشی لب تو مثل شده
1. در صومعه نگنجد، رند شرابخانه
عنقا چگونه گنجد در کنج آشیانه؟