اکئوس تلالات بمدام از عراقی غزل 155
1. اکئوس تلالات بمدام
ام شموس تهللت بغمام
1. اکئوس تلالات بمدام
ام شموس تهللت بغمام
1. از دل و جان عاشق زار توام
کشتهٔ اندوه و تیمار توام
1. باز در دام بلا افتادهام
باز در چنگ عنا افتادهام
1. ایندم منم که بیدل و بییار ماندهام
در محنت و بلا چه گرفتار ماندهام؟
1. یاران، غمم خورید، که غمخوار ماندهام
در دست هجر یار گرفتار ماندهام
1. ساقی، چو نمیدهی شرابم
خونابه بده بجای آبم
1. دل گم شد، ازو نشان نیابم
آن گم شده در جهان نیابم
1. دل گم شد، ازو نشان نمییابم
آن گم شده در جهان نمییابم
1. هیهات! کزین دیار رفتم
ناکرده وداع یار رفتم
1. کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتم
بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم
1. من باز ره خانهٔ خمار گرفتم
ترک ورع و زهد به یک بار گرفتم
1. من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟
نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟