دل در گره زلف تو بستیم دگربار از عراقی غزل 120
1. دل در گره زلف تو بستیم دگربار
در دام سر زلف تو شستیم دگربار
1. دل در گره زلف تو بستیم دگربار
در دام سر زلف تو شستیم دگربار
1. رخ سوی خرابات نهادیم دگربار
در دام خرابات فتادیم دگربار
1. نظر ز حال من ناتوان دریغ مدار
نظارهٔ رخت از عاشقان دریغ مدار
1. غلام روی توام، ای غلام، باده بیار
که فارغ آمدم از ننگ و نام، باده بیار
1. مرا از هر چه میبینم رخ دلدار اولیتر
نظر چون میکنم باری بدان رخسار اولیتر
1. نیم چون یک نفس بی غم دلم خون خوار اولیتر
ندارم چون دلی خرم، تنی بیمار اولیتر
1. سر به سر از لطف جانی ای پسر
خوشتر از جان چیست؟ آنی ای پسر
1. آب حیوان است، آن لب، یا شکر؟
یا سرشته آب حیوان با شکر؟
1. ای امید جان، عنایت از عراقی وامگیر
چاره ساز آن را که از تو نیستش یک دم گزیر
1. بر درت افتادهام خوار و حقیر
از کرم، افتادهای را دست گیر
1. به دست غم گرفتارم، بیا ای یار، دستم گیر
به رنج دل سزاوارم، مرا مگذار، دستم گیر
1. بیدلی را بی سبب آزرده گیر
خاکساری را به خاک اسپرده گیر