سمند از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 12
1. سمند سرافراز پر باز کرد
سوی پهنه چون باز پرواز کرد
1. سمند سرافراز پر باز کرد
سوی پهنه چون باز پرواز کرد
1. یکی روز پیغمبر سرفراز
به مسجد درون بود بهر نماز
1. و دیگر به یثرب یکی روز نو
بیامد روان ها به عشرت گرو
1. مگر آنکه بیعت به دارای شام
ببندی و دانیش برخود امام
1. چنان تاختش شه به میدان کین
که لرزید برخویش گاو زمین
1. به ناگاه ز هامون یکی تیره گرد
برآمد که آن پهنه را تیره کرد
1. نبخشید دستورشان شاه دین
هم آنان برفتند از آن سرزمین
1. خبیثی ددی از بزرگان شام
که بد دشمن آل خیرالانام
1. خروشید برداور راستین
برون جست دست خدا زآستین
1. نیامد چو دیگر کسی رزمجوی
شهنشه به قلب سپه کرد روی
1. به ناگه یکی مردتازی نژاد
ابر کوهه ی ناقه ای همچو باد
1. چو شیر خدا از پی کارزار
برآهیخت آن آذر آبدار