به از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 1
1. به یکتا جهانداور دادراست
نیایش روا و ستایش سزاست
1. به یکتا جهانداور دادراست
نیایش روا و ستایش سزاست
1. بیفزود فر چمن فرودین
چنان کز شه راستین فردین
1. سپیده چو زین چرخ پیروز گون
عیان گشت خور چون یکی طشت خون
1. بریر خضیر آن یل سرفراز بیاورد
بیاورد بر داور دین نماز
1. بیاراست فرزند پاک بتول
سروبربه دستار و رخت رسول
1. چو لختی به ایشان چنین راز راند
عمر زاده ی سعد را پیش خواند
1. همان حر که سالاری آزاه بود
به یکسوی ازآن لشگر استاده بود
1. چو گفت این درفش دلیری فراخت
بزد اسب و زی لشگر شاه تاخت
1. ز دانشوری دیده ام درکتاب
که با حر نام آور کامیاب
1. پس از نزد آن داده جان بازگشت
روان سوی شاه سرافراز گشت
1. چو آزاد مرد جوان این شنفت
بزد دست بر دامن شاه و گفت