1 اذا جادت الدنیا علیک فجد بها علی الناس طرا أنها ینقلب
2 و لا الجود یفنیها اذا هی اقبلت و لا البخل یبقیها اذا هی مذهب
1 عاشقان دیدار جانان خواستند قال مروا واتر کونی واتقوا
2 چون برآن اصرار میکردند گفت لن تنالوا البر حتی تنفقوا
1 پیش ازین گر دوستی رفتی بپیش دوستی بهر آن رفتی که تا از زندگانی بر خورند
2 وینزمان نزدیک یکدیگر برای آن روند تا دمی با هم غم ایام دون پرور خورند
1 ای آنکه میبرد بسفر ناقه ترا محکم نهاد و گشته سولهاش لعل فام
2 چون از در سؤال در آئی بحق حق برگوی چون شد انجمن از جمع با نظام
3 کای بهترین هر که سواره و پیاده رفت بالای خاک چون بشمار آورند نام
4 بت را شکست از تو و از تست راه راست وز تست منجلی شده از حال ما ظلام
1 و ان امرء لاقی الهوان بارضه فاصبح عنها راحلا للبیب
2 و ان لم یکن فی الاغتراب فضیله لما قیل للشیء النفیس غریب
1 تقوس بعد بعد الدهر ظهری و داستنی اللیالی ای دوس
2 فامشی و العصا تمشی امامی کان قوامها و تر القوسی
1 بحذر از بلا مجوی خلاص که حذر در بر قدر هدرست
2 بخدا در بلا پناه طلب زانکه دافع خداست نه حذرست
1 ترا ایزد چو بر دشمن ظفر داد بکام دوستانش سر جدا کن
2 و گر خواهی مرام نیک مردان طمع از جان ببر او را رها کن
1 یا ایها الرجل الذی تهوی به و جناء دامیته المناسم عرمس
2 اذا ما دخلت علی الرسول فقل له حتما علیک اذا اطمأن المجلس
3 یا خیر من رکب المطی و من مشی فوق التراب اذا تعد الا نفس
4 بک اسلم الطاغوت و اتبع الهدی و بک انجلی عنا الظلام الخندس
1 ایا ای کریم الناس ان کنت تبتغی مداواه والهم فالخمر و الزمر
2 لنا مجلس کالخلد خیرا و بهجه و رضوانه الساقی و کوثره الخمر
3 اذلاح من وسط الزجاجه قهوه حسبت خلال الماء یتقد الجمر
4 فان کرم المولی بعد نظره فتم نصاب العیش و انتظم الامر