بر من ز فراقت ار از مجیرالدین بیلقانی رباعی 13
1. بر من ز فراقت ار چه بیدادیهاست
دل را به شب از خیالت آزادیهاست
1. بر من ز فراقت ار چه بیدادیهاست
دل را به شب از خیالت آزادیهاست
1. تن در غم تو همچو زه از کاستی است
واندر تو چو دامن همه ناراستی است
1. شاها! تویی آنکه آسمان پایه تست
دین داری و شرع پروری مایه تست
1. زین بیش مکن ریش که شد کارت سست
وین سستی کار تو ز فعل بد تست
1. دوش از چشمم سرشگ گلون ره جست
در جام شراب ریخت صد قطره نخست
1. هر کو دل و جان به خدمتت پروردست
با نعمت و ناز جفت وز غم فردست
1. تا دل به کف تو رایگان افتادست
صد گونه مرا به جان زیان افتادست
1. زان پیش که دل داد جوانی دادست
اندر سر من موی سپید افتادست
1. امشب بر من زمانه شاد آوردست
حوراوش و مشتری نژاد آوردست
1. از باده درد ناز ساقی بترست
وز صبر گریز پای عاقی بترست
1. چون دید بتم که کار من بر خطرست
وز درد دلم بر رخ زردم اثرست
1. هر کو ز ملوک عصر بیگانه نشست
در آتش اندوه چو پروانه نشست