1 شاها جمال طبلکی این زن وفاست کو نحس زحل دهد به وجود اورمزد را
2 او نرد خدمتت به دغا هفت سال برد دریاب کار این دغل مهره دزد را
3 در عمر خویش یک بزه دانم که کرده ای مردی بکن زبان ببر این زن بمزد را
1 هر که بر مردمان ستم نکند کس برو نیز لاجرم نکند
2 وانکه جان دارد و خرد دارد خویشتن خیره متهم نکند
3 وانکه نکند شکایت زشتی شکر نعمت بدان! که هم نکند
1 ای فرشته صفتی کز سر تعظیم و جلال زیر ران شدست ابلق شام و سحرت
2 معنی بکر به دور تو چو نی سر بفراشت از چه از همدمی لفظ خوش چون شکرت؟
3 بر سر آمد ز جهان ذات تو چون موی و مباد که برد تا به ابد حادثه مویی ز سرت
4 بگسلد کفه و شاهین ترازوی فلک گر بسنجند بدان کفه و شاهین هنرت
1 از بلندی نه بر او راه دعای مستجاب وز حضیضی نه در او راه قضای کردگار
2 کوه در بلای او باشد بسان پای مور دشت در پهنای او باشد بسان چشم مار
3 وهم یابد رنج اگر ماند به عرضش در گذر چشم یابد درد اگر یابد به طولش در گذار
1 قسم به واهب عقلی که پیش علم قدیم یکی است چشمه خورشید و سایه عنقاش
2 زمین شود ز یکی امر او چو سایه چاه در آبگون قفس این آفتاب آتش پاش
3 که هست طمع جمال آفتاب تأثیری که پس روی است کم از سایه گنبد خضراش
4 مرا چو سایه سیه روی کرد و خانه نشین به نظم نثر صفت طبع آفتاب آساش
1 شمس یکدست که از دست من و زخم بدم هر شبی تا به سحر روی به خون می شوید
2 رقعه را دیدم و دانست و یقین گشت مرا که رخ از اشگ به خون مژه چون می شوید؟
3 گر نجس بود سخنهاش در آن رقعه رواست که بدان دست نوشتست که کون می شوید
1 بزرگ جهان خواجه شاه قدر که بر عالم مکرمت پادشاست
2 وزیری که خورشید بر اوج خویش بر او کم از دانه آسیاست
3 قوام کرم فخر دین کز کفش طمع را همه کار کژ گشت راست
4 تماشاگه همت عالیش از آن سوی دروازه کبرییاست
1 گفت آن کس که در جهان او را بجز از زحمت جهان ننهند
2 نام او پختگان آتش لطف بجز از خام قلتبان ننهند
3 پیش او زمره سبک روحان قله قاف را گران ننهند
4 که مجیر آنکس است کز طمعش در کف کس خط امان ننهند
1 نه میر و شه بود هر کو کله دارد قبا بندد که میر و شه کسی باشد که عالم را نگهدارد
2 نخیزد از قبا میری که موری هم قبا دارد نیاید از کله شاهی که شاهین هم کله دارد
1 خسروا! یک روزه عزم خدمتت از بهشت جاودانی خوشترست
2 دیدن درگاه تو هر بامداد از همه عهد جوانی خوشترست
3 در رکابت هر غمی کاید به روی آن غم از صد شادمانی خوشترست
4 بنده را از هر چه در عالم خوشست هم به بزمت مدح خوانی خوشترست