زهی ملک بخشی که از مجیرالدین بیلقانی قطعه 25
1. زهی ملک بخشی که از روی قدرت
سهپر از حوادث امانت فرستد
1. زهی ملک بخشی که از روی قدرت
سهپر از حوادث امانت فرستد
1. ای صدر شاه رتبت قطب فلک جلالت
کایام تحفه تو فتح و ظفر فرستد
1. مرا ز غیبت خاقانی و خریش چه باک؟
چون او به نزد دل من کم از جوی سنجد
1. هوا ز انسان خنک شد کز جنان حورا همی گوید
خنک آنکو درین سرما مقام اندر سقر دارد
1. ز روح القدس دوش کردم سؤالی
که از مکرمت چیست کاو حد ندارد؟
1. نه میر و شه بود هر کو کله دارد قبا بندد
که میر و شه کسی باشد که عالم را نگهدارد
1. به خدایی که ید قدرت او
گردش چرخ را به فرمان کرد
1. به خدایی که در ستایش عقل
نتوانند و گر بسی گویند
1. به خدایی که روی گردون را
به کواکب همی بیاراید
1. اوحد دین چون ز حادثات زمانه
کار وزارت به مرگ خویش تبه کرد
1. دریا دلا! کسی که گهر چین لفظ تست
در جزع دیده صورت لؤلؤ نیاورد
1. عیسی وقت ما رئیس الدین
مایه مرکز هنر باشد